یادداشت فاطمه سلیمانی ازندریانی

                مرگ حقه  و دیر یا زود سراغ همه ما میاد. اما همیشه مایه غمه. حتی اگه یه اعلامیه روی دیوار باشه.
ما از مرگ عزیزانمون داغدار میشیم و از مرگ نزدیکانمون متاثر.
بعضی ها رو هم با اینکه هیچ وقت ندیدیم اما رفتن شون از این دنیا باعث حسرت و دریغ و افسوس میشه. آدمهای ندیده زیادی بودن که بعد از شنیدن خبر فوت شون ناراحت شدم و افسوس خوردم. ولی از دست رفتن سه نفر باعث شد که با صدای بلند آه بکشم و ناباور باشم نسبت به نبودنشون.
#حسن_جوهرچی با اینکه بازیگر محبوبم نبود اما انگار یه جوری من رو به گذشته وصل میکرد.
دکتر #افشین_یداللهی که انگار با رفتنش دنیای ترانه های خاص هم تموم شد
و #ابوالفضل_زرویی
از او  #خاطرات_حسنعلی_خان_مستوفی رو خونده بودم و #ماه_به_روایت_آه و هزار بار شعری که با ردیف #دست سروده بود.
این کتاب صوتی چهارساله که توی کتابخونه است و هنوز لفافش باز نشده چون کتاب صوتی دوست ندارم. ولی نمیدونم چی شد که خریدمش. حالا انگار بعد از سالها باید بالاخره لفافش رو باز کنم و بخندم به مرگ که انقدر عجیبه.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.