یادداشت شکوفه سادات مرجانی بجستانی
1401/8/2
. داستان با این شعر از حافظ شروع میشود پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد وان راز که در دل به نهفتم به درافتاد از راه نظر مرغ دلم گشت هواگیر ای دیده نگه کن که به دام که درافتاد آقا سید میران سرابی مردی حدودا پنجاه ساله، رییس صنف نانوایان کرمانشاه در سال ۱۳۱۳ است او #شوهر_آهو_خانم است و معتقد است که « پیوند خوب و گیرا،این است نتیجهی توجه و مراقبت.همهچیز در زندگی برهمین قاعده و قانون است جامعه نیز مثل طبیعت زمینهای خوب و بد دارد من و آهو همان پیوندی بودیم که فقط دیوانگی یکی از ما یعنی من میتوانست ریشهاش را بسوزاند» پیوند هفده سالهی آنها حاصلش چهار فرزند است و دستاوردهای مالی و اجتماعی نسبتا خوبی در پی داشته است تا اینکه روزی او با زنی به نام هما آشنا میشود هما مدتی است از همسرش جدا شده است میران که مرد متدینی است به قصد کمک به هما به محل زندگی فعلی او مراجعت میکند و با این صحنه که حسین خان ضربی مینوازد و هما میرقصد مواجه میشود و دیگر نمیتواند هما و زیباییهایش را فراموش کند قلم نویسنده گیرا است و در ساخت جزئیات و تصاویر بسیار مهارت دارد به طوری که باعث میشود بتوانید خودتان را در فضای داستان احساس کنید داستان نکات قابل توجهی را در لابه لای قصه به شما یادآوری میکند مثل عُجب، تاثیر انتخاب همنشین، تاثیر نفوذ ذره ذرهی عادات،تربیت نفس و زیست سالم بعضی، وقتی که باید تصمیمی بگیرند اشتباه میکنند و به وقت جبران آنقدر ضعیفند که شرایط باید برای آنان تصمیم بگیرد جالب است بدانید که این کتاب اولین اثر نویسنده است که ناشر حاضر به چاپ کتاب نشده و نویسنده با هزینه شخصی کتاب را به چاپ میرساند که با استقبال زیادی روبه رو میشود و حتی جایزهی بهترین رمان سال را از آن خود میکند برشی از کتاب: «در زندگی لحظاتی پیش میآید که انسان نه کسی را دوست دارد نه دلش میخواهد کسی را دوست داشته باشد از همهچیز و همه کس حتی از وجود خود بیزار است مثل اینکه تمام نیروها و رشتههای زندگی را از او بریدهاند نه میل کار کردن دارد و نه اشتهای خوردن دلش میخواهد خاموش و تنها در گوشهای بنشیند و به جای ثابتی خیره شود یا اینکه صورت اشکآلود خود را در متکا فرو برد و به هیچچیز نیندیشد» «زیبایی و پول دو چیزند که همیشه انسان را خوشبخت نمیکند» امام رضا(ع): مبادا از هوای نفس پیروی کنید که در آن نابودی نهفته است #کتاب #کتاب_خوب #کتاب_بخوانیم #علی_محمد_افغانی #رمان_ایرانی #ادبیات
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.