یادداشت حمیدرضا رعیتی

                اولین کتابی بود که از «مهدی یزدانی خرم» خواندم. قبلا زیاد تعریف کتابهاش رو شنیده بودم و واقعا هم کتاب خوبی بود. داستان زندگی پنج برادر در سالهای اول دهه ۶۰ و در نقاط مختلف ایران که به زیبایی به تاریخ قدیم هم سرک میزد و بر میگشت دوباره به داستان. کتابی پر کشش و دارای توصیفاتی جالب مثل :«به آرامی فلکه ی شیر را چرخاند. آب مردد بیرون زد. مدتها بود باز نشده بود انگار»  از خواندن این داستان لذت بردم. نمیدونم چرا پنج ستاره ندادم بهش. شاید من سختگیرم زیادی
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.