یادداشت

تاریخ طبری، یا، تاریخ الرسل و الملوک
        گمشده در تاریخ
سامانی‌ها یکی از معدود سلسله‌های پادشاهی‌اند که ایران در زمان آن‌ها روزهایش را به آرامی شب کرده است. سامانی‌ها ویژگی دیگری هم داشتند. اهل کتاب و شعر و نگارش بودند یا دست کم حاضر بودند برایش وقت و پول صرف کنند. کتاب‌های زیاد و بزرگی در زمان آ‌ن‌ها به فارسی ترجمه شد که تفسیر و تاریخ طبری (تاریخ بلعمی)، دو تا از آن‌ها بود.
طبری در آمل به دنیا آمد. در 7 سالگی قرآن را حفظ کرد. از حافظه‌اش خیلی نوشته‌اند که مثل بقیه کارهایش قوی بود و عجیب. در جوانی به بغداد رفت تا احمدبن حنبل را از نزدیک ببیند اما دیر رسید و حنبل مرده بود. در بصره، کوفه و بعد مصر از محضر علمای معروف، چیز یاد گرفت و خودش به اجتهاد رسید. از او خواستند قاضی باشد که قبول نکرد. درس دادن و سر‌و‌کله زدن با کتاب‌ها و  طلبه‌ها بیشتر راضی‌اش می‌کرد. چند سال بعد به خاطر اختلافی که با حنبلی‌ها سر مسائل فقهی داشت مجبورش کردند مجلس درسش را تعطیل کند و با این کار واسطه خیر شدند چون استاد خانه‌نشین شد و شاهکارهایش را یکی بعد از دیگری نوشت. شاگردهایش از این که استاد اصولا عادت به کم نداشت (روزی 40ورق) شاکی بودند چون متن‌ها را آن‌ها پاک‌نویس می‌کردند یا از اول، استاد می‌گفت و آن‌ها می‌نوشتند. جامع‌البیان در 8 هزار صفحه که جمع‌آوری تمام نمونه‌های «تفسیر قرآن» تا زمان طبری بود و «تاریخ الرسل» (تاریخ جهان تا 302 هجری) مال همین دوره‌اند. او تفسیر و تاریخ طبری را هم در این سال‌ها نوشت که به «ام التواریخ» و «ام التفاسیر» مشهورند. طبری اهل تسنن بود و به این دلیل بعضی از مفسرهای شیعه در بعضی روایات با اون مشکل دارند، اما به هرحال تفسیر او در رعایت انصاف، بی‌طرفی و دوری از تعصب، زبان‌زد است. بعضی از محقق‌ها هم او را شیعه می‌دانند و ثابت می‌کنند که به خاطر شرایط روزگار، آن را مخفی کرده است.

هفته‌نامه‌ی همشهری جوان، سال اول، شماره 8 ، 24بهمن ماه 1383.
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.