یادداشت محبوبه طاهری
1400/8/30
نویسندهای عرب روشنفکران عرب را در سه دسته تقسیم کرده است، دستۀ اول، سنتگرایان یا محافظهکاران، دستهای نگرشی منفی نسبت به تمدن غرب و نوآوریهای آن دارند؛ دستۀ دوم نوگرایان، که نگرشی مثبت به تمدن غرب دارند و خواهانِ غربیشدن کامل هستند، و بالاخره دستۀ سوم، نوگرایان اسلامی یا اصلاحطلبان، که بین دو دستۀ قبل قرار میگیرند. این دسته با حفظِ بخشی از سنت خود خواهان پذیرش بخشی هم از مولفههای تمدن غرب هستند. بیشتر تقسیمبندیهایی که در ایران به کار میبریم پیروِ این الگو هستند و روشنفکران ایرانی را میتوان بر اساس رد کامل، پذیرش کامل یا پذیرشِ مشروط مدرنیته در سه گروه اصلی قرار داد. هدفِ کتاب، چنانکه از نامش پیداست، ارائۀ گونهشناسیای از روشنفکران ایرانی است. تلاش شده تا جای ممکن ضعفهای کمتری نسبت به گونهشناسیهای دیگر داشته باشد تا در نتیجه بتوان با آن امکان گفتوگو بین روشنفکران و اندیشمندان را بالا ببرد، تجربۀ روشنفکران پیشین را منتقل کند و پیامدِ نظرات روشنفکران را در سطح اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نشان دهد. به بیان دیگر نویسنده افکار و ایدهها را مقایسه کرده است. یکی از مهمترین تعاریف واژه روشنفکر از ایمانوئل کانت است. در این تعریفِ پذیرفتهشده توسط پژوهشگران روشنفکری محصول دوران مدرن است. روشنفکر با خردِ خود بنیاد و با الگو قرار دادن شک و انتقاد به محیط اطراف خود نگاه میکند. ادوارد سعید روشنفکر را انسانی گیتیباور میداند که باورهای مذهبی و ایدئولوژیک را در داوریهایش دخالت نمیدهد، هدف روشنفکر ترفیع و ترقیِ آزادی و معرفت آدمی است. فوکو معتقد است روشنفکر باید در حوزۀ تخصصیِ خود فعالیت داشته باشد و نباید نسخههای کلی را ارائه دهد. نقش روشنفکر این نیست که خود را جلوتر یا در بیرون قرار دهد تا به این طریق حقیقت ناگفته را بیان کند و در عوض روشنفکر باید با اشکال گوناگون قدرت مبارزه کند. به نظر الوین گلدنر روشنفکران در حوزههای خاص و برای مخاطبان خاص صحبت میکنند روشنفکران جزو گروهی هستند که فرهنگی گفتمان انتقادی را در حوزه کارشان میسازند. گرامشی روشنفکران را به دو گروه روشنفکران سنتی و روشنفکران ارگانیک تقسیم میکند. روشنفکرانِ سنتی مشاغل ثابت و قدیمی جامعه را اشغال کردهاند و کارشان از نسلی به نسل دیگر تداوم مییابد، مانند آموزگاران، روحانیون، پزشکان و... . روشنفکران ارگانیک به طور سازمان یافته همراه با یک طبقه در جریان نبرد طبقاتی وارد شده و هدف آنها کسب قدرت است. مثلاً کارفرمای سرمایهداری که در کنارِ خود تکنسینِ صنعتی، متخصصِ اقتصاد، سازماندهندۀ فرهنگ و... را پدید میآورد. اما کتاب، در آخر، یک تعریف جامع را ارائه میدهد. روشنفکر کسی است که با استفاده از خرد انتقادی به نقد موضوعات اساسی جامعه خود بخصوص در عرصه فرهنگ و سیاست میپردازد. او با معیار قرار دادن خرد انتقادی موضعگیریاش را نسبت به مدرنیته و پیامدهای آن بیان میکند. از نظر نویسنده نقد فرهنگ و نقد قدرت از ضروریات کار روشنفکری است و البته اولویت کار روشنفکری با نقد فرهنگی است. کتاب بعد از بیان تاریخچه و تعریفی از روشنفکری در بخش دوم باعنوان «فیلسوفان» نظرات و دیدگاههای فیلسوفان مبنی بر رویکرد ذاتگرایانه به مدرنیته و رویکرد غیرذاتگرایانه به مدرنیته را به تفصیل توضیح میدهد. هرچند فلاسفه عصر روشنگری بیشتر به مدرنیته، و اندیشمندان علوم انسانی بیشتر به مدرنیزاسیون پرداختهاند، اما هر دو گروه درک و تفسیری ذاتگرایانه از مدرنیته داشته اند و مدرنیته برایشان پروژهای عام و جهانشمول است که کلیت خود را دارد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.