یادداشت مسعود بربر

معمای آقای ریپلی (به ضمیمه مختصری درباره نویسنده ونوشته هایش)
        ریپلی، فراتر از جنایت، فراتر از شخصیت

خواندن «معمای آقای ریپلی» (با عنوان اصلی «آقای ریپلی با استعداد») برای من تجربه‌ای داغ، تازه، روشن و بسیار دلچسب بود؛ اما به همان اندازه نوشتن درباره‌اش برایم دشوار است. مهم‌تر از همه این که داستان به راستی ظرائف و جزییاتی درخشان در پلات دارد که نوشتن از هر کدام از آن‌ها  با خطر لو دادن و لوث کردن داستان همراه است.

مرد جوانی که در نیویورک با نوعی کلاهبرداری روزگار می‌گذراند و مدام در ترس از قربانیان خود به سر می‌برد با موقعیتی روبرو می‌شود که طی آن دست کم برای چند هفته بتواند در روستای ساحلی آرام و زیبایی در اروپا، درآسایش  (و البته دور از دسترس قربانیانش) به سر ببرد. با این همه کیست که نداند اغلب داستان‌ها نوشته شده‌اند تا ما را شگفت‌زده کنند.

معمای داستان وپرداخت جزییات آن را می‌توان در رقابت با بهترین و قدرتمندترین آثار جنایی کلاسیک  به حساب آورد. جالب آن که بر خلاف اغلب این آثار، ظرافت داستان در جزییات طراحی جنایت و شیوه کشف آن نیست  (که جنایتی هم اگر در داستان باشد اساسا طراحی شده نیست)، بلکه در جزییات و پیچیدگی‌های فرار از مخمصه است.

اما این صرفا وقایع داستان نیست که شگفت‌آورند. چرخ وقایع داستان تازه  کمی بعد از صفحه ۱۲۰ به چرخش می‌افتد و داستان آغاز می‌شود. با این حال فضاسازی داستان و مکان‌پردازی و شخصیت‌پردازی آن چنان قدرتمند است که همچون داستان‌های ارنست همیگوی، گرداب داستان  از همان نخستین صفحات تو را به درون جهان داستان کشانیده و یارای گریز و بیرون کشیدن از جهان داستان را نخواهی داشت. شگفت‌تر آن‌که فضای غالب داستان، برخلاف بیشتر نمونه‌های ژانر خود فضایی بسیار روشن و دلنشین است و سفر به جهان داستانی آن  سفری بسیار دلچسب خواهد بود.   

پاتریشیا های‌اسمیت در شخصیت‌پردازی نیز پا را از محدوده‌ی مرسوم داستان‌های جنایی بسیار فراتر می‌گذارد آن‌چنان که کتاب را به همان اندازه که جنایی، می‌توان روان‌شناختی نیز نام برد. نه فقط خود شخصیت‌های داستان، که روابطشان نیز بسیار پیچیده و زبردستانه انتخاب و ترسیم شده‌ و نویسنده (که خود زن است) توانسته حتی ظرائف و پیچیدگی‌های یک رابطه‌ی همجنس‌خواهانه میان دو مرد را به تصویر بکشد تا جایی که خواننده‌ای که شاید هیچ‌گاه در زندگی چنین گرایشی را حس نکرده هم بتوان آن را درک کند. از سوی دیگر شخصیت اصلی آن‌چنان در هراسی مدام (و در اعتیاد به آن هراس مدام)‌ به سر می‌برد که خواننده بارها و بارها همراه او دچار این پرسش خواهد شد که «آیا به راستی ارزش این همه را دارد؟»

نهایتا می‌توان گفت «معمای آقای ریپلی» با آن که تقریبا همه مرسومات یک اثر جنایی را زیر پا گذاشته اما شاید یکی از بهترین آثار جنایی نوشته شده باشدو بی‌دلیل نیست که برنده جایزه ادگار آلن پو، طومار پلیسی‌نویسان آمریکا و جایزه‌ی بزرگ ادبیات پلیسی فرانسه شده است. داستانی که هر آن‌کس را که هنوز ادبیات جنایی را در زمره‌ی ادبیات جدی قلمداد نکند با چالشی جدی رو برو خواهد کرد.

از ترجمه‌ی بسیار دلنشین فرزانه طاهری نیز نمی‌توان سخن نگفت، وقتی با آن که زبان انگلیسی اثر بسیار ساده و جذاب است اما فارسی فرزانه طاهری آن را حتی روان‌تر و خواندنی‌تر هم کرده است.
      
7

12

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.