یادداشت مینآ
1403/1/13
و آخرین جلد می تونم بگم که خیلی خیلی غمگینم ، این که دیگه قرار نیست دوباره توی این کتاب زندگی کنم ، اینکه دیگه توی عمارت نویان خان کنار بچه ها از خواب بیدار نمی شم ؛ اینکه قرار نیست توی مدرسه رشدیه پیش میرزا حسن خان یا توی خندق کنار نادر و رضا باشم ، حسابی غمگینم کرده . کتاب دوست داشتنیم بالاخره به پایان رسید . دلم برای رضاقلی ، میرزا حسن ، نادر ، شکور ، الماس ، بچه های عمارت و حتی برای فرخ و رضی و در کل همه و همه تنگ می شه .
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.