یادداشت زینب
1404/3/3
این کتاب ماجرای چهار دختر امدادگر ایرانی است که در همان اوایل جنگ ایران و عراق به اسارت در آمدند، دخترانی کمسن، بین 17-21 سال. نویسندهی کتاب یکی از همین دختران است، یعنی خانم معصومه آباد. اسارت و غریبی خودش به تنهایی غمبار و دردناک است، چه برسد به اینکه این اسیران زنان پر شرم و حیای ایرانی باشند. همیشه وقتی حرف از اسیر و اسارت میشد، با خودم فکر میکردم که اسارت برای یک زن چطور خواهد بود؟ تصورش هم برایم سخت بود. وقتی کتاب را میخوانید تحت تأثیر صلابت، جسارت، و روحیهی این دختران، آن هم در آن سن کم، قرار میگیرید. دخترانی که با تمام سختیها، تحقیرها، آزارها، و بیماریها همچنان امیدوار بودند، برای مشکلاتشان همیشه بهدنبال راهحل بودند، ابتکار به خرج میدادند، سربلند و بااقتدار بودند، به التماس نمیافتادند، محکم بودند... و برادران اسیری که غیرتشان پشتوانه و دلگرمی آنها بود. کتاب خیلی خوبی بود، توصیه میکنم بخوانید.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.