یادداشت آیدا، کتابخوار اکسوپلنت
1403/2/19
داستان خیانت از طرف عزیزترین افراد زندگی. "کافه ژپتو" درمورد مهتا، دختری شاد که همه چیز دارد و در حال انجام مقدمات جشن ازدواجش است. همه چیز خوب است تا اینکه یک تصادف باعث به کما رفتن او میشود و زندگیاش را زیر و رو می کند. داستانی فانتزی و جذاب که علاقهی شما را به رمانهای ایرانی بیدار خواهدکرد. موضوع کتاب و داستان پردازی بسیار بکر و متن کتاب نیز کاملا روان نوشته شده بود اما من فکر میکنم این کتاب با تمام جذابیتش هنوز جای پیشرفت داشت و باید به برخی مسائل کم اهمیت، کمتر توجه میشد چون باعث شد حجم کتاب برای اتفاقات تقریبا ۵۰ روز زیادی باشد. در طول خواندن کتاب بارها ته دلم خالی شد. کافه ژپتو فقط یک کتاب نبود بلکه درس زندگی بود؛ من از تک تک شخصیتها چیزهای زیادی یاد گرفتم. این کتاب از آن دسته از کتابهاست که بعد از اتمامش حداقل چند دقیقه شما را به فکر وا میدارد و بنظرم شاید برای شما اتفاق بیافتد بهترین جمله برای این حال و روز است. کتاب درحین فانتزی و غیرواقعی بودنش، واقعی بنظر میرسید و این از نقاط قوتاش محسوب میشد. به دلایلی همزاد پنداریم با شخصیتهای کتاب دست بردار من نبود. اینکه بعد کلی کتاب جنایی و ترسناک، کتابی عاشقانه و فانتزی را خواندم انگار مرهمی بر روی دلم بود و درکل من از خواندن کتاب لذت بردم و بنظرم جذابیت خاص خودش را داشت.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.