یادداشت محمد دهقانی زاده
1400/11/4
3.9
3
جای پای فرهاد، اولین کتاب از مجموعه «مادران» روایت فتح است. این مجموعه به بیان قصه زندگی مادران شهدا می پردازد. جای پای فرهاد دومین کتابی بود که در دوره نویسندگی «محمد علی جعفری» معرفی شد. کتاب مجموعه ای از داستان هایی است که لحظه های زندگی مادر شهیدی زرتشتی را روایت می کرد؛ از کودکی تا بعد از شهادت فرزند. بیان کتاب نسبتا روان بود به دور از ساختن چهره ای قدسی و دست نیافتنی از شهید و خانواده او. زیباترین بخش کتاب همان بود که بر روی جلد پشت کتاب آمده بود: آمده بود مرخصی و بی تابی می کردم که «بیش تر بمون». رفت از ساک اش یک لنگه جوراب آورد گذاشت کف دست من. گفتم: «باز شوخی کردن ات گُل کرد؟» گفت: «به خاطر این لنگه جوراب، اگر هم بخوام، دیگه نمی تونم بمونم مامان.» یک لنگه جوراب ساده بود. از این بافتنی ها. خیلی هم با سلیقه بافته شده بود. گفتم: «چرا پس فقط یک لنگه است؟» گفت یک روز پیرزنی را می آورند پیش اش و می گویند با او کار دارد. پیرزن می گوید «تو فرمانده این لشکری؟» فرهاد می گوید «من الان فقط کوچیک شمام. امرتونو بفرمایین.» پیرزن لنگه جوراب را دودستی می گذارد کف دست فرهاد و می گوید:« توی خونه م فقط اندازه ی همین یه لنگه جوراب نخ داشتم. اینو بپوش، خدا رو یاد کن، سالم بمون، برو با دشمن ات بجنگ.» توی چشم هام خیره شد و گفت: تو مادرمی و اون هم منو پسر خودش می دونه. حرف کدومتونو گوش بدم؟» ساکت شدم. قدرت نداشتم بگویم «حرف دلتو گوش کن.»
3
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.