یادداشت محمد صادق جوادزاده
1403/12/13
سه سال یه داستان از عشق یهطرفه، سکوت و گذر زمانه. لاپتف عاشق یولیاست، باهاش ازدواج میکنه، اما یولیا هیچوقت اونقدری که لاپتف دوستش داره، دوستش نداره. زندگیشون نه خوشبخته، نه فاجعهبار، فقط یه حس ناتموم داره، مثل خیلی از رابطههای واقعی. چخوف با سادگی و جزئیات ریز نشون میده که چطور گذر زمان مشکلاتو حل نمیکنه، فقط آدمو باهاشون سازگار میکنه، که عشق همیشه به خوشبختی نمیرسه و زندگی پر از حسرتهای ناتمومه.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.