یادداشت سهیل خرسند

تماما مخصوص
        وقتی ستاره‌ای خاموش شود، یک نفر می‌میرد.

عباس‌آقای معروفی، برای ما ساکنینِ دنیای کتاب‌ها نیاز به معرفی ندارد، همان‌ست که همیشه بوده، هست و خواهد بود، و قلم و تکنیک داستان‌نویسی‌‌اش، امضای همیشگیِ پررنگ او به حساب می‌آید.
تماما مخصوص، حاصلِ هفت سال تنهاییِ عباس‌آقاست. هفت سال بین سال‌های ۲۰۰۲ لغایت ۲۰۰۹ میلادی.
عباس آقا در وصف تنهایی در بخشی از کتاب می‌نویسد:
"خیلی‌ها فکر می‌کنند سلامتی بزرگ‌ترین نعمت است، ولی سخت در اشتباه‌اند. وقتی سالم باشی و در تنهایی پرپر بزنی، آنی مرض می‌گیری، بدترین نحوست‌ها می‌آید سراغت، غم از در و دیوارت می‌بارد،‌کپک می‌زنی. کاش مریض باشی ولی تنها نباشی."

او در این رمانش، از زندگیِ عباس‌آقا از دورانی که شور و شوق جوانی در او و هم‌نسل‌هایش موج می‌زد و آن‌ها در متن ماجراهای کوی دانشگاه قرار داشتند می‌نویسد، از ماجرای فرار، تبعیدِ تحمیلی و دردِ‌ تنهاییِ غربت و ... می‌نویسد.

رمانش را دوست داشتم، خاص بود و نامش حقیقتا برازنده‌ی رمانش بود چون رمانی بود، «تماما مخصوص»، اما از بین سایر کتاب‌هایی که از او خوانده‌ام سطح‌ِ آن‌ را پایین‌تر از «سمفونی مردگان»، کمی برابر با «سال بلوا» و نهایتا بالاتر از «فریدون سه پسر داشت» و «ذوب شده» دیدم.

تماما مخصوص یا کمی تا قسمتی مخصوص، مسئله این است
همانطور که در بالا نوشتم، عباس‌آقا این رمان را مابین سال‌های ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۹ میلادی نوشته و نخستین بار آن را در سال ۲۰۱۰ توسط نشر گردون در ۵۲ فصل و ۴۲۲ صفحه چاپ و منتشر نمود که البته این نسخه‌ی اولیه یکبار دیگر با کمی تغییر در حروف چینی و بدون تغییر در محتوا بار دیگر در ۴۰۶ صفحه نیز منتشر گردیده است.

اما...
عباس‌آقا در تابستان سال ۲۰۱۲ میلادی، اقدام به بازنویسیِ‌ این رمان نموده و نسخه‌ی جدید آن را در ۴۹ فصل و ۳۶۲ صفحه باز هم توسط نشر گردون چاپ و منتشر کرده است.

نکته‌ی مهم
در بازنویسی و نسخه‌ی جدید، برخی وقایعی که در نسخه‌ی اول می‌خوانیم تغییر، برخی حذف و برخی جابجا گردیده است.
از آنجایی که «تماما مخصوص» کتابی‌‌ست که در ایران چاپش ممنوع است، در سفری که اخیرا به گیلان داشتم، این عنوان را در بین کتاب‌های یک دست‌فروش دیدم و از آنجایی که اطلاعی از این موضوع بازنویسی و تغییرات نداشتم، آن را خریدم و چند روز قبل شروع به مطالعه‌ی آن کردم،‌ تا اینکه...
توی مغازه نشسته بودم و دیدم کتاب را با خود نیاورده‌ام، پی‌دی‌اف کتاب را دانلود کردم تا ادامه را بخوانم اما دیدم متن برایم آشنا نیست، یک فصل رفتم عقب دیدم من اصلا این‌ها را نخوانده‌ام، رفتم عقب‌تر دیدم آشنا نیست !!!
و با عصبانیت به سراغ گودریدز آمدم و دیدم حتی یک نفر از بین دوستانم و کلا فارسی زبانان در ریویوهای خود به این نکته اشاره نکرده‌اند و فقط به «به به» و «چه چه» بسنده کرده‌اند!
بنابراین کتاب را به گوشه‌ای پرتاب و خواندن‌ آن را با فایل پی‌دی‌اف به اتمام رساندم.

نقل‌قول نامه
"شغل‌ها بو دارن، دست آخر هر آدمی شبیه شغلش می‌شود."

"همیشه می‌خواستم بدانم مرز احساس و منطق کجا تعیین می‌شود. در آلمان فهمیدم که مرز احساس و منطق در فرهنگ تعیین می‌شود، در درازای تاریخ. آلمانی‌ها کانت دارند و ما حافظ."

"گاهی چیزی کوچک می تواند با سرنوشت آدم بازی کند، گاهی آدم نامه‌ای را بی‌دلیل حفظ می‌کند که بعدها همان نامه سند محکومیتش می‌شود."

"دنیا پر از آدم‌هایی‌ است که همدیگر را گم کرده‌اند."

"زندگی برای هرکس چندتا خط بیش‌تر نیست. مال من همین دو سه تا خط بود، فرار و تنهایی و مرگ."

...
کارنامه
یک ستاره به دو دلیل از کتاب کسر می‌کنم، اول اینکه نمی‌توانم برای سمفونی مردگان شش ستاره تخصیص دهم، دوم آنکه یک روز تمام در وب سایت عباس‌آقا، نشر گردون و ... جستجو کردم و یک نکته در مورد این بازنویسی و ویرایش نیافتم!

دانلود نامه
فایل‌های پی‌دی‌اف نسخه‌ی اولیه(چاپ ۲۰۱۰) و نسخه‌ی بازنویسی شده(چاپ ۲۰۱۲) را در کانال تلگرام آپلود کرده‌ام، در صورت نیاز می‌توانید آنان را از لینک‌های زیر دانلود نمایید:
لینک فایل‌های پی‌دی‌اف نسخه‌ی اولیه(چاپ ۲۰۱۰)
https://t.me/reviewsbysoheil/393
لینک فایل‌های پی‌دی‌اف نسخه‌ی بازنویسی شده(چاپ ۲۰۱۲)
https://t.me/reviewsbysoheil/394

هشتم آبان‌ماه یک‌هزار و چهارصد
      
2

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.