یادداشت ابوالفضل شربتی

بازاندیشی زبان فارسی: ده مقاله
        کتاب دو بخش دارد: 1)اقناع و توجیهِ مخاطب درباره‌یِ این مساله که زبانِ فارسی نیاز به بازاندیشی دارد؛ 2) پیشنهاداتِ آشوری در جهتِ بازاندیشیِ زبانِ فارسی. و

در بخشِ اول آشوری با بیانِ شواهدی تاریخی بیان می‌کند که زبان فارسی در دوره‌ای سخت تختِ تاثیرِ نثرِ «فضل فروشانه و درباری‌ای» بوده است که از زبانِ گفتاریِ عامّه‌یِ مردم به دور بود. اثراتِ این نحوه از زبان را تا امروز می‌بینیم. اینکه ما نمی‌توانیم نامه‌ای اداری بنویسیم و یا اینکه تبلیغات و پیام‌هایی که به وسیله‌یِ زبانِ رسمی و نه گفتاری نوشته می‌شود گواهِ این امر است. به تعبیرِ آشوری کارکردِ ذهنیّتیِ زبان سببِ پدیدآمدنِ دوگانه‌یِ زبان گفتارِ عامّه‌یِ مردم و زبانِ رسمیِ مردم می‌شود. اکنون آشوری پیشنهاد می‌دهد. ش

جدایِ از برخی پیشنهاداتی که بعید می‌دانم بین نویسندگان -از هر گونه‌اَش- جا بیفتد دو پیشنهادِ آشوری را مطرح می‌کنم که به نظرم اگر همه انجام دهیم بخشِ بزرگی از نارسایی‌هایِ نگارشِ حاضر حل می‌شود.
یک: نقش نمایِ اضافه_ آشوری پیشنهاد می‌دهد نقش نمایِ اضافه بگذاریم، حتی زیرِ  «ی» و و کلماتی که «ی» بعد از «ـه» غیرِ ملفوظ است. مثلاً: کتابِ زیبا، زیبایِ شهر، خانه‌یِ بد
دو: «یا»یِ نکره_ او معتقد است که «یا»یِ نکره در صورتِ لزوم باید از بقیّه‌یِ «یا» ها جدا شود. مثلاً: «کتابی نوشتم» با «کتابی نوشتم» تفاوت دارد :) در مثالِ اول منظور «نوشتن به سبک و سیاقِ کتاب» است و در دوم منظور «نوشتنِ یک کتاب» است؛ شاید هم بتوان جایِ مثال‌ها را جابجا کرد :) آشوری پیشنهاد می‌دهد در مثال‌هایِ «یا»ی نکره از «ي» استفاده شود («یا»یی که زیرِ آن دو نقطه دارد) ش

از نکاتِ دیگری که آشوری مطرح می‌کند واژه‌سازی است. در این باره وی دو جریان را مطرح می‌کند: یک: گروهی معتقدند با برخوردِ خردورزانه بر حسبِ قالب‌هایی که قاعده‌هایِ صرفی و پیشینِ زبان به دست می‌دهد می‌توان واژه‌سازی کرد. مثلِ «یونیدن» و «یونش» از مادّه‌یِ «یون» درشیمی. دو: گروهی دیگر از مادّه‌یِ موجود در زبان اسم، صفت، مصدر و مشتق‌هایِ تازه می‌سازند. مثلِ «برقیدن» از برق. آشوری در برخورد با این عقیده که «می‌توان و باید در برابرِ هر واژه‌یِ خارجی یک واژه‌یِ فارسی گذاشت» مخالف است. تفاصیلِ بیشتر را در کتاب بخوانید.

پیشنهاداتِ او درباره‌یِ «ایسم» جالب و محلِّ تامّل است و ارجاعتان می‌دهم به خواندنِ کتاب؛ باشد که حالَش را ببرید. پ
      

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.