یادداشت بهروز دلاور

        ﷽
این سرآغاز یک داستان است،آوریل ۲۰۳۵ فرانسه....دیدار آدریل عوادیا و‌ موشه  شالو سفر رژیم جعلی صهیونیستی،داستانی باطعم دفاع از آرمان

داستان در روزهای سال ۲۰۳۵ می‌گذرد،در زمانی که ایالات متحده آمریکا از بین رفته و به دو ایالت شرقی و غربی تقسیم شده،زمانی که غاصبان به فکر تخریب مسجد الاقصی هستند و گروهی دنبال عملیاتی بزرگ برای نابودی برنامه آن‌ها، بنجامین راحیل یا آدریل، سارا،صدرا،جک رابین، روکسانا میرسون،شارت و....شخصیت هایی
که دنیای کتاب چشم‌هایم در اورشلیم را می‌سازند.

طعم داستانی تخیل است،تخیلی که با اطلاعات و تحقیقات نویسنده کامل شده و خواننده را همراه خود می‌کند،فصل‌ها از زبان دو شخصیت اصلی کتاب روایت می‌شود و گره‌ها یکی بعد از دیگر باز می‌شوند،قطعا خواندنش برای کسانی که اهل‌ خواندن رمـان به صورت جدی نیستند، سخـت خواهد بود ،به نظرم بعضی جاها هم نیاز به بازنویسی مجدد دارد،گاهی حس می‌کردمکه نحوه صحبت شخصیت داستان فراموش شده‌است
      
2

11

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.