یادداشت نرگس موحدی
1401/3/28
یک. به عنوان یک دهه هفتادی که در خانوادهای مذهبی چشم به جهان گشوده و همه این سالها خواسته که حزباللهی تعریف شود و آرمان کوبیدن پرچم لا اله الا الله در انتهای افق را داشته، فهم این شدت و عمق از اعتقاد در عبدالله نوری پور (راوی و سوژه کتاب) برایم سخت و حتی ناممکن است. دو. در شرایطی که خودم و همه دوستان و اطرافیانم در سطوحی از افسردگی به سر میبریم نمیتوانم تصور کنم چطور یک نفر در ابتدای جوانیاش ۸ سال کیلومترها دور از خانواده زندانی باشد و نه فقط افسرده نشود که آن ۸ سال را تبدیل به ۸ سال رشد و ارتقای خود از هر جهت بکند! سه. تسلط به زبان انگلیسی، تسلط به زبان عربی، تسلط به اخبار روزانه روزنامههای انگلیسی و عربی و فارسی، ختم چنددهباره قرآن و نهجالبلاغه همراه با تدبر و نوشتن نکات تدبری، کسب مقام در مسابقات ورزشی، نقاشیهای مفهومی که در نمایشگاهها شرکت داده میشوند، برپا داشتن نماز جماعت و نماز جمعه و.... اینها از جمله کارهایی است که او در زندان انجام میدهد و ظاهراً این حجم از فعالیت به مدد همان اعتقاد بند اول محقق شده است. چهار. معلوم است که در زندان محدودیت زیادی نداشتهاند. پنج. چند صفحه از کتاب سفید چاپ شده است. شش. در هر فصل بخش اول به اتفاقات جاری میپردازد و بخش دوم از خاطرات دوران انقلاب و جنگ میگوید. بعضی جاها فلاشبکها گیجکننده است و بعضی جاها خواندن ماجرا و جزییات دوره دفاع مقدس حوصله و تحمل بالایی میخواهد. هفت. درباره اصغر وصالی و مریم کاظمزاده هم اطلاعاتی دارد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.