یادداشت سیدخلیل موسوی راد

یکی بود یکی نبود
        جمالزاده بود و ساده نویسی شروع شد
سیدمحمد علی جمالزاده را می توان از نویسندگان معاصر و جریان ساز معرفی نمود که پیش از همه دغدغه ساده نویسی و عوام فهم بودن نثر فارسی داشت.
چنان که در مقدمه "یکی بود یکی نبود" ارباب قلم رو دعوت به ساده نویسی و پرهیز از لغات و اصطلاحات قدیمی و حتی عربی میکنه و می خواد که داستان فارسی رو به سطح جامعه بیاره و نه صرفا برای ادبا و فضلا.
در این راستا اولین داستان خودش رو "فارسی شکر است" قرار میده که در اون یک جوانکِ کارگر که به نوعی نماینده عموم مردم هست با یک روحانی و یک فرنگی‌مآب زندانی میشه. جوانک از هر دو به علت بکار بردن کلمات غلیظ عربی و اصطلاحات انگلیسی در میان صحبت هاشون، هراسان میشه و به این ور و اون ور میره تا ..
قصه ی دوم "رجل سیاسی " است که به گونه ای در نقد فساد و بی سوادی سیاسیون هست و شیوه به قدرت رسیدن آن ها.
در "دوستی خاله خرسه" احساسات رو برمی انگیزه و دل رو برای وطن می سوزنه که جوان هایی به دست چه افرادی نابود شدند.
در قصه چهارم ما رو با "درد و دل ملا قربانعلی" که یک روضه خوان هست و در پیری دل در گرو دخترک همسایه نهاده، همراه می کنه.
در "بیله دیگ بیله چغندر" که باز هم یک داستان سیاسی و نقد به اوضاع حکومتی هست، راوی در حمام، خودش رو به دست یک دلاک فرنگی میده که گویا قبلا در ایران مستشار بوده است و خاطراتشرو تعریف می کنه.
"ویلان الدوله" یک نقد به جامعه و افراد سربار هست که مدام مایه زحمت دیگران است.
مابقی کتاب هم مجموعه ای از کلمات عوامانه فارسی و زندگی نامه ی جمالزاده و نامه های اون هست.
      
23

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.