یادداشت محدثه پوررمضان

                راوی داستان دختربچه ای ست به نام اسکات. او به همراه برادر بزرگترش جیم و پدرشان اتیکوس که وکیلی با اخلاق است، در شهر کوچکی در آمریکا زندگی می‌کنند، همسایه ی عجیبی به نام بو رادلی دارند که کسی او را  ندیده، مردم در مورد او افسانه سرایی می کنند...این خواهر و برادر  در عالم کودکی سعی در کشف داستان بو رادلی دارند ...
 اتیکوس به عنوان وکیل مدافع مردی سیاه پوست و متهم تجاوز به یک سفید پوست انتخاب می شود. او در زمانه ای که سیاه پوست بودن خود جرمی نانوشته است سعی در دفاع از حق دارد... حقی که برای او و خانواده اش تبعاتی دارد...

 از بهترین کتابهایی که خوندم و به همه توصیه می کنم که بخونن،خیلی ساده و زیبا از انسانیت صحبت میکنه...
 به خصوص برای نوجوان ها عاالیه چون با شخصیت جیم و اسکات همزادپنداری می کنند🌱 
شاهکار... حیف که خودم دیر رفتم سراغش، بخاطر داستان دادگاه و نژادپرستی فکر میکردم خشک و کسل کننده باشه که سخت در اشتباه بودم🙄

📖 از متن کتاب: 
" یک روز اتيكوس به جیم گفت من ترجیح می دم که تو بری تو حیاط عقب و به قوطی های خالی تیراندازی کنی، اما میدونم دنبال پرنده ها خواهی رفت. در هر حال اگه بتونی به طرقه تیراندازی کنی اشکال نداره ولی یادت باشه کشتن مرغ مینا گناه دارد.
اولین بار بود که اتیکوس از گناه حرف می‌زد و من موضوع را با خانم ماودی در میان گذاشتم.
پدرت حق داره. مرغ مینا واسه مردم آواز می خونه نه محصول کسی رو می خوره نه تو انبار ذرت لانه می سازه.آزارش به هیچ کس نمی رسه فقط از ته دل چهچهه ميزنه.پیداست که کشتنش گناه داره."
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.