یادداشت سوفی از دنیای افسانه‌ای🥀

        بعد خوندن پیکارگسل حالم یجوری بود،انگار که افسردگی گرفته بودم یا نمیتونستم ولش کنم و از سرم بیرونش کنم. 
پس گفتم که باید یه کتابی بخونم تا از این حال و هوا دربیام و تصمیم گرفتم مجموعه ی شش درنای سرخ رو شروع کنم!✨
بعد از تموم کردن جلد اول حس بهتری داشتم،با اینکه از مرگ کسی توش ناراحت شدم.این کتاب نشون میده روی پای خودت باشی و وقتی که تنهایی بتونی طاقت بیاری!🥲شاید شیوری اولش یه دختر اب زیرکار و لجباز باشه ولی طی داستان تبدیل به فردی قدرت مند میشه که میتونه به توانایی های خودش تکیه کنه.شیوری دختری که از مراسم نامزدی و نامزدش فرار میکنه ولی در طی مسیرش برای نجات برادرهاش با نامزدی روبه رو میشه که هیچوقت ندیده بودتش و ناخواسته عاشقش میشه! 
تو این داستان یه اژدها داریم که بنده روش کراش زدم!🤭
و شش برادر که هرکدوم از اون یکی بهتر ولی من بیشتر هاشو رو دوست دارم😭✨
درسته که تاکان(نامزد شیوری) خوبه ولی خب اژدها رو من...اره😊
خب از موضوع اصلی خارج نشم...داشتم میگفتم اره دیگه تو این ماجرا شیوری نمونه یه زنه که در مسیر سرنوشت به فردی متفاوت و بهتر تبدیل میشه و خب این به زندگی ماهم اشاره میکنه و صرفا این فقط یه کتاب نیست!🫶🏻و انگار که همه ی نوشته ها در ذهنم تصویر سازی میشد و عاشق قلم نویسنده شدم!🥲
این کتاب زیبارو به طرفداران دختر مهتاب پیشنهاد میکنم ولی بگم که هیچ کتابی به پای دختر مهتاب نمیرسه!💘
      
75

9

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.