بریدههای کتاب مهدی ابراهیمی مهدی ابراهیمی 1403/6/16 - 12:02 ویولون زن روی پل خسرو باباخانی 4.3 155 صفحۀ 220 بسم الله الرحمن الرحیم إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ #آیه 🍀 آنهایی که قلبا به هم محبت دارند، در همه حلقه های آفرینش کنار هم خواهند بود. #نور..🌻 پس نترس اندوهگین نباش دورت بگردم..🦋🤍 0 3 مهدی ابراهیمی 1403/3/19 - 19:01 لا به لای درختان بلوط مهدیه عیناللهی 3.8 8 صفحۀ 2 "شهره هیچ وقت این مو ها رو نزن. ببین شون آخه" دولا میشوی و گونه نرم و پنبه ای اش را میبوسی و زیر لب میگویی: "عزیز بابا..." دولا میشوم. گونه نرم و پنبه ای اش را میبوسم و جای تو میگویم: "عزیز بابا..." بعد صدایم را کمی آرام تر میکنم و در دل میگویم: "عزیز مامان..." همیشه میخواهم اول نام تو باشد، بعد من. 0 1 مهدی ابراهیمی 1403/2/21 - 21:17 تولد در کالیفرنیا هدی سادات حامی 4.2 12 صفحۀ 1 نقطه هر چند در پایان جمله می آید اما خیلی وقتها نوید بخش یک آغاز تازه است؛ نه از همان جای قبلی بلکه توی خط بعد درست روی سفیدی کاغذ گرچه نقطه ها کوچک اند اما کم و بی اهمیت نیستند مثلا یک نقطه سفید وقتی وسط صفحه سیاه بنشیند بزرگ به نظر میرسد. بعضی از نقطه ها هم هستند که از جنس نورند مینشینند توی قلب آدمها نقطه نورانی یعنی نجات؛ یعنی امید. اگر مراقبش باشی وسعت پیدا می کند؛ آن قدر که میتواند پرتوافشانی کند و کل محیط اطرافش را روشن کند. نقطه گاهی میشود علامت میشود نشانه نشانه ها مهماند نباید دست کم شان گرفت. 0 9
بریدههای کتاب مهدی ابراهیمی مهدی ابراهیمی 1403/6/16 - 12:02 ویولون زن روی پل خسرو باباخانی 4.3 155 صفحۀ 220 بسم الله الرحمن الرحیم إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ #آیه 🍀 آنهایی که قلبا به هم محبت دارند، در همه حلقه های آفرینش کنار هم خواهند بود. #نور..🌻 پس نترس اندوهگین نباش دورت بگردم..🦋🤍 0 3 مهدی ابراهیمی 1403/3/19 - 19:01 لا به لای درختان بلوط مهدیه عیناللهی 3.8 8 صفحۀ 2 "شهره هیچ وقت این مو ها رو نزن. ببین شون آخه" دولا میشوی و گونه نرم و پنبه ای اش را میبوسی و زیر لب میگویی: "عزیز بابا..." دولا میشوم. گونه نرم و پنبه ای اش را میبوسم و جای تو میگویم: "عزیز بابا..." بعد صدایم را کمی آرام تر میکنم و در دل میگویم: "عزیز مامان..." همیشه میخواهم اول نام تو باشد، بعد من. 0 1 مهدی ابراهیمی 1403/2/21 - 21:17 تولد در کالیفرنیا هدی سادات حامی 4.2 12 صفحۀ 1 نقطه هر چند در پایان جمله می آید اما خیلی وقتها نوید بخش یک آغاز تازه است؛ نه از همان جای قبلی بلکه توی خط بعد درست روی سفیدی کاغذ گرچه نقطه ها کوچک اند اما کم و بی اهمیت نیستند مثلا یک نقطه سفید وقتی وسط صفحه سیاه بنشیند بزرگ به نظر میرسد. بعضی از نقطه ها هم هستند که از جنس نورند مینشینند توی قلب آدمها نقطه نورانی یعنی نجات؛ یعنی امید. اگر مراقبش باشی وسعت پیدا می کند؛ آن قدر که میتواند پرتوافشانی کند و کل محیط اطرافش را روشن کند. نقطه گاهی میشود علامت میشود نشانه نشانه ها مهماند نباید دست کم شان گرفت. 0 9