بریدههای کتاب باران وفادار باران وفادار 1403/3/10 نادیا آندره برتون 3.1 1 صفحۀ 133 آدم نباید فکر هایش را با وزن کفشهایش سنگینتر کند. 0 1 باران وفادار 1403/3/7 نادیا آندره برتون 3.1 1 صفحۀ 89 0 0 باران وفادار 1403/3/7 نادیا آندره برتون 3.1 1 صفحۀ 121 زمان بدجنس است،زمان بدجنس است،دوست دارد هر چیز در لحظه خودش اتفاق بیفتد. 0 0 باران وفادار 1403/3/7 نادیا آندره برتون 3.1 1 صفحۀ 85 آن چیست در آن چشمها که این قدر عجیب است؟چیست که از آنها باز میتابد،و هم تاریک است ،چون غم در آن هست،هم می درخشد،چون غرور در آن است؟ 0 0 باران وفادار 1403/3/7 نادیا آندره برتون 3.1 1 صفحۀ 80 من ترجیح میدهم شبرو باشم تا اینکه خیال کنم در روز راه می روم. 0 0 باران وفادار 1403/3/7 نادیا آندره برتون 3.1 1 صفحۀ 37 همه نبوغهای دنیا هم که یک جا جمع شود به چه درد خواهد خورد اگر این حضور دل انگیز و اصلاحگر عشق را به رسمیت نشناسد؟ 0 0 باران وفادار 1403/2/30 شوالیه ناموجود ایتالو کالوینو 3.7 9 صفحۀ 172 من با این گوردولوی مهتر که حتی نمی داند وجود دارد یا ندارد همتراز خواهم شد؟ او هم یاد خواهد گرفت...ما هم نمی دانستیم که در این دنیا وجود داریم...حتی وجود داشتن را هم می شود یاد گرفت. 0 0 باران وفادار 1403/2/21 شوالیه ناموجود ایتالو کالوینو 3.7 9 صفحۀ 76 برای ما روز های دیگری وجود ندارد،جز این روزهایی که ما را به سوی گور می برد،برای ما زنده ها و برای شما مرده ها،کاش موفق شوم این روز ها را بیهوده هدر ندهم,از آنچه هستم و از آنچه میتوانم باشم چیزی را تلف نکنم. آنچه دوست دارم،ای مرده،ناآرامی خودم است،نه آرامش تو. 0 0 باران وفادار 1403/2/20 شوالیه ناموجود ایتالو کالوینو 3.7 9 صفحۀ 57 آیا فراموش کرده بود آنچه به این پوسته های فلزی قدرت و تحرک میداد خون گرم آدم ها بود؟ 0 0
بریدههای کتاب باران وفادار باران وفادار 1403/3/10 نادیا آندره برتون 3.1 1 صفحۀ 133 آدم نباید فکر هایش را با وزن کفشهایش سنگینتر کند. 0 1 باران وفادار 1403/3/7 نادیا آندره برتون 3.1 1 صفحۀ 89 0 0 باران وفادار 1403/3/7 نادیا آندره برتون 3.1 1 صفحۀ 121 زمان بدجنس است،زمان بدجنس است،دوست دارد هر چیز در لحظه خودش اتفاق بیفتد. 0 0 باران وفادار 1403/3/7 نادیا آندره برتون 3.1 1 صفحۀ 85 آن چیست در آن چشمها که این قدر عجیب است؟چیست که از آنها باز میتابد،و هم تاریک است ،چون غم در آن هست،هم می درخشد،چون غرور در آن است؟ 0 0 باران وفادار 1403/3/7 نادیا آندره برتون 3.1 1 صفحۀ 80 من ترجیح میدهم شبرو باشم تا اینکه خیال کنم در روز راه می روم. 0 0 باران وفادار 1403/3/7 نادیا آندره برتون 3.1 1 صفحۀ 37 همه نبوغهای دنیا هم که یک جا جمع شود به چه درد خواهد خورد اگر این حضور دل انگیز و اصلاحگر عشق را به رسمیت نشناسد؟ 0 0 باران وفادار 1403/2/30 شوالیه ناموجود ایتالو کالوینو 3.7 9 صفحۀ 172 من با این گوردولوی مهتر که حتی نمی داند وجود دارد یا ندارد همتراز خواهم شد؟ او هم یاد خواهد گرفت...ما هم نمی دانستیم که در این دنیا وجود داریم...حتی وجود داشتن را هم می شود یاد گرفت. 0 0 باران وفادار 1403/2/21 شوالیه ناموجود ایتالو کالوینو 3.7 9 صفحۀ 76 برای ما روز های دیگری وجود ندارد،جز این روزهایی که ما را به سوی گور می برد،برای ما زنده ها و برای شما مرده ها،کاش موفق شوم این روز ها را بیهوده هدر ندهم,از آنچه هستم و از آنچه میتوانم باشم چیزی را تلف نکنم. آنچه دوست دارم،ای مرده،ناآرامی خودم است،نه آرامش تو. 0 0 باران وفادار 1403/2/20 شوالیه ناموجود ایتالو کالوینو 3.7 9 صفحۀ 57 آیا فراموش کرده بود آنچه به این پوسته های فلزی قدرت و تحرک میداد خون گرم آدم ها بود؟ 0 0