بریده‌های کتاب Ahmad Mudaser Salangi

آنچه موجب مرگ من نشود، مرا نیرومند تر میسازد [نیچه]

تو الان دیگه جز خانواده من هستی. چون ما همگی حاضریم برات همه کار بکنیم. هر چیزی که لازم داشته باشی برات فراهم میکنیم. ما همیشه کنارتیم. [شاید هم ما نه من√🥺]

خانواده می تونه به معنا کسی باشه که حاضرین براش بجنگین.

باورم نمیشه بعد از تموم آنچه از سر گذروندم با یکی مثل تو آشنا شدم...

خیلی دوست دارم ببینم. که من از دید چشم های تو جی جوری یم.

خلاصه فصل اول کتاب من نی هستم نویسنده هاکان منگوچ بنام خداوند جان و خرد بشنو از نی چون حکایت می‌کند از جدایی ها شکایت کنید ✍️حضرت مـولانـــا پیشگفتار! اسم این کتاب به زبان ترکی ( Ben Neyim) به معنی من نی هستم....اما مفهوم این اسم یک سوال میشود. من چیستم؟ و نویسنده در این کتاب ما را به جواب این سوال می رساند. من در این بخش نکات مهم این کتاب را شماره وار بیان میکنم.تا خواننده عزیز بتواند راحت به گفته ها، حرف ها این نویسنده پی ببرد 1:»رسیدن به آرامش و احساس موفقیت و خوشبختی بیشتر از هر چیز حاصل اصلاح و بهبود/نگرش/های ماست. 2:»بهترین کار ممکن تغییر دادن خویش هست،اگر قلب وخواسته هایت را تغییر بدهی. دنیا تغییر خواهد کرد. فصل اول برای تو آمده ام...... درد تو از خود توس! ودرمان هم خودت! ✍️حضرت علی 1:» در آغاز این فصل بایک داستان بنام (الماس)بر میخوریم.. که به ما می‌گوید. در وجود هر یکی از ما یک الماس بسیار گرانبها وجود دارد که ما بی خبر هستم و هدف نویسنده, این است که ما را از الماس وجود ما آگاه بسازد... 2:» تا زمانی که انسان خودش را نشناسد، علم و دانش به دردش نمی خورد. چون دانش دانستن علم هست! و علم خود شناسی هست! 3:»در بخشی از این کتاب اومده که هیچ چیزی در دنیا تصادفی نیست. و من برای درک بهتر این موضوع برای شما کتاب (هیچ ملاقاتی تصادفی نیست) از همین نویسنده را پیشنهاد میکنم. 4:»مهمترین چیزی که انسان احتیاج دارد رهنمایی است نه تایید. پس نگران نباشیم که مردم ما را تایید میکنند یا نه. 5:»ارزش انسان ویا اشیا را کسی می فهمد که اون شخص ویا اون شی را میشناسد و میفهمد. پس اگر برای شما انسان ها ارزش قایل نبودن نگران نباشید چون شما را نمی شناسند و نمی فهمند😇 6:» با گشتن پیدا نمی شود واگر پیدا شود توسط جستجو گران یافت میشود ✍️حـــضـــرت‍ مــولانـــا 7:» از سختی ها رنج ها و تلخی ها فرار نکن... تو شروع کن ادامه اش خود به خود خواهد آمد ✍️شــمــس تــبریــزی 8:»قدم ها را یک به یک محکم بر داریم..... هیچ وقت در هیچ کار عجله نکنیم صبر باید کرد. 9:» اولین قدم های سفر با تلخی جدایی آغاز میشود.🥀🍁 پس تا زمانی که جدا نشوید نمی تواند سفر زندگی خود را آغاز کنید. اگر روزی از اشخاص،اشیا و یا مکان ها جدا شدید پس بدانید که سفر زندگی خود را آغاز کرده اید. نی تا زمانی که از نیستان جدا نشود هیچ وقت نمی تواند اون صدای دلنشین را از خود بیرون بدهد. زندگی انسان ها هم همینه تا زمانی که از بعضی انسان ها دل نکنی نمی توانی خودت را پیدا کنی. باید جدا شوی باید انتظار بکشی باید صبر کنی... 10:» در یک بخشی از این کتاب داستان چگونگی ساخت نی را بیان کرده است. چون که طولانی هست فقد خلاصه میگم اما پیشنهاد میکنم حتماً این داستان را مطالعه کنید. چگونگی ساخت نی اولین قدم این هست که نیرا از نیستان جدا میکنند بعد برای یک مدت انتظار میکشد صبر میکند تا اینکه خشک بشود بعد پوست های اون را میکنند و بعد داخل نی را خالی می‌کنند و روی بدنه نی سوراخ های ایجاد میکنند و سر انجام نی. نی میشود و اون صدای دلنشین را میتواند از خود بیرون دهد.. زندگی انسان ها هم همین هست باید جدا شوم صبر کنیم انتظار بکشم درون خود را از افکار پوچ رها کنیم تا خالی بشویم بعد زخم ها میخوریم و اون وقت هست که ما خود را پیدا میکنم موفق میشوم.... اما خود داستان را مطالعه کنید بهتر درک می‌کنید این موضوع را. 11:» خودت باش و ویژه گی ها منحصر به فرد خودت را کشف کن و سر انجام 12:» اگر در سفر عشق هستی فراموش کن که پایان راه به کجا خواهد رسید. فکر کردن به پایان راه کار بیهوده هست تو فقد به فکر همین یک قدم پیش رو باش بقه خود به خود می آید. ✍️شـــمـــس تــبــریــزی ~پایان فصل اول~

من تنها یک چیز را می‌دانستم که آن را در آنجا آموخته بودم ،و آن این بود که عشق از جسم معشوق هم بس فراتر می‌رود و معنای ژرف خود را در هستی معنوی شخص و در درون او می‌یابد،حال دیگر فرقی نمیکند که معشوق حاظر باشد یا نباشد ،مرده باشد یا زنده ؛این دیگر اهمیتی ندارد...

فقد بدان که جدا شدن،هرگز آسان نخواهد بود ! وقتی تصمیم سختی مبنی بر گذاشتن مرزهای بین خود و آدم های میگیری که حالت را خراب می‌کنند، بدان که با تو خواهند جنگید_مخصوصاً آنهایی که به تو نزدیک ترند. چرا؟ چون تصمیم تو برای داشتن یک زندگی مثبت تر و هدفمندانه تر، آینه ای میشود که در آن انتخاب های نادرست خودشان را می‌بینند. تو باعث میشوی که آنها احساس ناخوشایندی پیدا کنند، و لذا تلاش خواهند کرد که تو را به سطح خودشان بازگردانند! البته مقاومتشان معنایش این نیست که تو را دوست ندارند یا خِیر تو را نمی خواهند_ نه، به هیچ وجه...در واقع اصلاً قضیه تو نیستی! قضیه فقد احساس ترس و عذاب وجدان خودشان از انتخاب های بدشان و عدم داشتن اراده و انضباط لازم برای تغییر زندگی شان است. فقد بدان که،جدا شدن، هرگز آسان نخواهد بود!