بریدههای کتاب عشق ایرانی من Nazi.jg 1403/5/1 عشق ایرانی من کاترین سیگوره 3.1 3 صفحۀ 44 زندگی سخت است؛حتی برای کسانی که به آنها حسادت میکنی...آنها برای رسیدن به جایگاهشان به سختی جنگیدهاند و هنوز هم هر روز میجنگند. هیچکس هیچ وقت به هدف واقعی اش نمیرسد؛ هیچ کس. 0 1 Nazi.jg 1403/5/2 عشق ایرانی من کاترین سیگوره 3.1 3 صفحۀ 199 خیلی وقت ها این مسئله را فراموش میکنیم که خوشحالی های زندگی در پی نبردی سخت به دست می آید،خیلی وقت ها فکر می کنیم خوشحالی آسان به دست می آید اما خوشبختی و آسایش را سر راه هرکسی نمیگذارند؛ باید ارزشش را داشته باشی، باید برایش مبارزه کنی؛ با تمام وجودت... 0 1 Nazi.jg 1403/5/1 عشق ایرانی من کاترین سیگوره 3.1 3 صفحۀ 12 قسمت این بود که نگاهش به من بیوفتد، قسمت این بود که بذای یک ثانیه نگاهمان باهم تلاقی کند. یک لحظه احساس خاصی به من دست داد؛احساسی مثل عشق در اولین نگاه،احساسی فیزیکی و در عین حال روحانی. احساسم ربطی به زیبایی او نداشت ولی باید بگویم بسیار خوش چهره بود؛ البته این اصلا برایم مهم نبود و علت جذب شدن من به او چهره ی زیبایش نبود. مسئله اصلی نگاهش بود؛نرمی نگاهش... 0 1 Nazi.jg 1403/5/2 عشق ایرانی من کاترین سیگوره 3.1 3 صفحۀ 131 باید خوشبختی مختار را میخواستم و دوست داشتن یعنی همین. 0 1 Nazi.jg 1403/5/1 عشق ایرانی من کاترین سیگوره 3.1 3 صفحۀ 9 هیچ چیز به شما نشان نمیدهد قرار است زندگیتان در یک روز خاص دستخوش تحولی بزرگ شود. امروز صبح هم مثل همه ی روزهای دیگر است؛کار های روزانه مان را طبق عادت انجام میدهیم و وقتی غروب به خانه برمیگردیم متوجه میشویم زندگی مان هیچ وقت مثل قبل نخواهد شد. 0 1 Nazi.jg 1403/5/1 عشق ایرانی من کاترین سیگوره 3.1 3 صفحۀ 50 نه.من قوی نیستم.توی زندگی مجبوری به جلو بری؛همین. 0 1
بریدههای کتاب عشق ایرانی من Nazi.jg 1403/5/1 عشق ایرانی من کاترین سیگوره 3.1 3 صفحۀ 44 زندگی سخت است؛حتی برای کسانی که به آنها حسادت میکنی...آنها برای رسیدن به جایگاهشان به سختی جنگیدهاند و هنوز هم هر روز میجنگند. هیچکس هیچ وقت به هدف واقعی اش نمیرسد؛ هیچ کس. 0 1 Nazi.jg 1403/5/2 عشق ایرانی من کاترین سیگوره 3.1 3 صفحۀ 199 خیلی وقت ها این مسئله را فراموش میکنیم که خوشحالی های زندگی در پی نبردی سخت به دست می آید،خیلی وقت ها فکر می کنیم خوشحالی آسان به دست می آید اما خوشبختی و آسایش را سر راه هرکسی نمیگذارند؛ باید ارزشش را داشته باشی، باید برایش مبارزه کنی؛ با تمام وجودت... 0 1 Nazi.jg 1403/5/1 عشق ایرانی من کاترین سیگوره 3.1 3 صفحۀ 12 قسمت این بود که نگاهش به من بیوفتد، قسمت این بود که بذای یک ثانیه نگاهمان باهم تلاقی کند. یک لحظه احساس خاصی به من دست داد؛احساسی مثل عشق در اولین نگاه،احساسی فیزیکی و در عین حال روحانی. احساسم ربطی به زیبایی او نداشت ولی باید بگویم بسیار خوش چهره بود؛ البته این اصلا برایم مهم نبود و علت جذب شدن من به او چهره ی زیبایش نبود. مسئله اصلی نگاهش بود؛نرمی نگاهش... 0 1 Nazi.jg 1403/5/2 عشق ایرانی من کاترین سیگوره 3.1 3 صفحۀ 131 باید خوشبختی مختار را میخواستم و دوست داشتن یعنی همین. 0 1 Nazi.jg 1403/5/1 عشق ایرانی من کاترین سیگوره 3.1 3 صفحۀ 9 هیچ چیز به شما نشان نمیدهد قرار است زندگیتان در یک روز خاص دستخوش تحولی بزرگ شود. امروز صبح هم مثل همه ی روزهای دیگر است؛کار های روزانه مان را طبق عادت انجام میدهیم و وقتی غروب به خانه برمیگردیم متوجه میشویم زندگی مان هیچ وقت مثل قبل نخواهد شد. 0 1 Nazi.jg 1403/5/1 عشق ایرانی من کاترین سیگوره 3.1 3 صفحۀ 50 نه.من قوی نیستم.توی زندگی مجبوری به جلو بری؛همین. 0 1