بریدههای کتاب کوکورو nina 1403/12/17 کوکورو ناتسومه سوسه کی 3.9 15 صفحۀ 82 حتی روی یک درخت افرا هم هیچ دو برگی هم رنگ نبودند. 0 9 maedeh rahmdel 1404/1/15 کوکورو ناتسومه سوسه کی 3.9 15 صفحۀ 40 «اعتماد...نه که مشخصا به تو اعتماد نداشته باشم؛ من کلا به نوع بشر بی اعتمادم.» 2 27 محمدامین اکبری 1402/12/12 کوکورو ناتسومه سوسه کی 3.9 15 صفحۀ 182 از منظری مادی، من احمقی تمام عیار بودم که همه داروندارم را بی هیچ تدبیری به دست عمویم سپرده بودم. اما از منظری غیرمادی، آدم پاک و معصومی بودم که شایسته تحسین بود. حالا که به آن روزها فکر میکنم، حرصم میگیرد که چرا آنقدر معصوم پا به دنیا گذاشته بودم و از شدت سادهلوحیام دندانهایم را بههم میسایم. بااینحال باز هم در آرزو و حسرت آن آدمی هستم که پاکی درونی و ذاتیاش را همچنان حفظ کرده بود. یادت باشد استادی را که تو میشناسی مردی است که دنیا معصومیتش را دزدیده است. 0 7 فاطمه سرایانی 1404/1/19 کوکورو ناتسومه سوسه کی 3.9 15 صفحۀ 209 0 3 امیرحسین ویلانی 1403/9/1 کوکورو ناتسومه سوسه کی 3.9 15 صفحۀ 228 اگر هنوز میلی به حرکت داشته باشم، آزادم که راه بیفتم، اما فقط به سوی نقطهی پایان. 0 0 maedeh rahmdel 1404/1/15 کوکورو ناتسومه سوسه کی 3.9 15 صفحۀ 41 تنهایی بهایی است که ما باید در ازای تولد و زندگی در دوران مدرن بپردازیم؛ دورانی آکنده از آزادی ، خودبسندگی و منیت.» 1 11 nina 1403/12/25 کوکورو ناتسومه سوسه کی 3.9 15 صفحۀ 126 تنها بودم. برای همین نامه مینوشتم چون امیدوار بودم جوابی دریافت کنم. 1 25 𝕄𝕣𝕪𝕞 1403/9/7 کوکورو ناتسومه سوسه کی 3.9 15 صفحۀ 41 تنهایی بهایی است که ما باید در ازای تولد و زندگی در دوران مدرن بپردازیم: دورانی آکنده از آزادی، خودبسندگی و منیّت. 0 5 nina 1403/12/25 کوکورو ناتسومه سوسه کی 3.9 15 صفحۀ 168 حالا سینه ام را میشکافم و از خون قلبم تو را سرشار میکنم. امید من آن است که وقتی قلبم از کار بیفتد، در سینهٔ تو قلبی دیگر خواهد تپید. 0 2 maedeh rahmdel 1404/1/15 کوکورو ناتسومه سوسه کی 3.9 15 صفحۀ 39 توجه داشته باش که عشق، گرچه جنایت است ، مقدس هم هست. 2 10 nina 1403/12/25 کوکورو ناتسومه سوسه کی 3.9 15 صفحۀ 158 حرف هایی را که باید از زبانم میشنیدی حالا از قلمم بخوان. 0 3 اسماء 1404/1/4 کوکورو ناتسومه سوسه کی 3.9 15 صفحۀ 41 0 13 davoud pourfathi 1403/12/13 کوکورو ناتسومه سوسه کی 3.9 15 صفحۀ 215 در تدبیر پیروز شدم، اما در انسانیت شکست خوردم. 0 3 علی عقیلی نسب 1403/12/1 کوکورو ناتسومه سوسه کی 3.9 15 صفحۀ 229 در روزنامه مطلبی را خواندم که ژنرال قبل از کشتن خودش نوشته و برجا گذاشته بود. در بندی از آن نوشته بود که از زمانِ پسگرفتن پرچم از دشمن در جنگ سِنان به بعد به دلایلی فکر میکردم بمیرم ولی در نهایت تا امروز زنده ماندم. بیاختیار با خم کردن انگشتانم شروع به شمردن کردم که ژنرال نوگی پس از آن نبرد چند سال زندگی کرده، درحالی که مدام فکر مرگ را در پسِ ذهن داشته است؛ جنگ سِنان سال دهم از دورهی چهلوپنجسالهی میجی رخ داده بود، یعنی ژنرال نوگی سیوپنجسال منتظر فرصتی مناسب برای مردن بودهاست. فکر کردم از کدامیک دردِ بیشتری کشیده: آن سیوپنجسال، یا آن لحظهای که نوک شمشیر را در شکمش فرو کردهاست؟ 0 10 کیمیا بلندهمت 1403/11/14 کوکورو ناتسومه سوسه کی 3.9 15 صفحۀ 74 فکرش را که میکنم ، میبینم کاری بدتر از انتقام مرتکب شدم . من نه فقط از ان ها ، بلکه از نوع انسان متنفر شدم ، انسانی که ان خویشاوندان مظهر ان بودند . به گمانم این زیادی ظالمانه است ... 1 7 کیمیا بلندهمت 1403/11/14 کوکورو ناتسومه سوسه کی 3.9 15 صفحۀ 40 《 اعتماد ... نه که مشخصا به تو اعتماد نداشته باشم ؛ من کلا به نوع بشر بی اعتمادم .》 0 69
بریدههای کتاب کوکورو nina 1403/12/17 کوکورو ناتسومه سوسه کی 3.9 15 صفحۀ 82 حتی روی یک درخت افرا هم هیچ دو برگی هم رنگ نبودند. 0 9 maedeh rahmdel 1404/1/15 کوکورو ناتسومه سوسه کی 3.9 15 صفحۀ 40 «اعتماد...نه که مشخصا به تو اعتماد نداشته باشم؛ من کلا به نوع بشر بی اعتمادم.» 2 27 محمدامین اکبری 1402/12/12 کوکورو ناتسومه سوسه کی 3.9 15 صفحۀ 182 از منظری مادی، من احمقی تمام عیار بودم که همه داروندارم را بی هیچ تدبیری به دست عمویم سپرده بودم. اما از منظری غیرمادی، آدم پاک و معصومی بودم که شایسته تحسین بود. حالا که به آن روزها فکر میکنم، حرصم میگیرد که چرا آنقدر معصوم پا به دنیا گذاشته بودم و از شدت سادهلوحیام دندانهایم را بههم میسایم. بااینحال باز هم در آرزو و حسرت آن آدمی هستم که پاکی درونی و ذاتیاش را همچنان حفظ کرده بود. یادت باشد استادی را که تو میشناسی مردی است که دنیا معصومیتش را دزدیده است. 0 7 فاطمه سرایانی 1404/1/19 کوکورو ناتسومه سوسه کی 3.9 15 صفحۀ 209 0 3 امیرحسین ویلانی 1403/9/1 کوکورو ناتسومه سوسه کی 3.9 15 صفحۀ 228 اگر هنوز میلی به حرکت داشته باشم، آزادم که راه بیفتم، اما فقط به سوی نقطهی پایان. 0 0 maedeh rahmdel 1404/1/15 کوکورو ناتسومه سوسه کی 3.9 15 صفحۀ 41 تنهایی بهایی است که ما باید در ازای تولد و زندگی در دوران مدرن بپردازیم؛ دورانی آکنده از آزادی ، خودبسندگی و منیت.» 1 11 nina 1403/12/25 کوکورو ناتسومه سوسه کی 3.9 15 صفحۀ 126 تنها بودم. برای همین نامه مینوشتم چون امیدوار بودم جوابی دریافت کنم. 1 25 𝕄𝕣𝕪𝕞 1403/9/7 کوکورو ناتسومه سوسه کی 3.9 15 صفحۀ 41 تنهایی بهایی است که ما باید در ازای تولد و زندگی در دوران مدرن بپردازیم: دورانی آکنده از آزادی، خودبسندگی و منیّت. 0 5 nina 1403/12/25 کوکورو ناتسومه سوسه کی 3.9 15 صفحۀ 168 حالا سینه ام را میشکافم و از خون قلبم تو را سرشار میکنم. امید من آن است که وقتی قلبم از کار بیفتد، در سینهٔ تو قلبی دیگر خواهد تپید. 0 2 maedeh rahmdel 1404/1/15 کوکورو ناتسومه سوسه کی 3.9 15 صفحۀ 39 توجه داشته باش که عشق، گرچه جنایت است ، مقدس هم هست. 2 10 nina 1403/12/25 کوکورو ناتسومه سوسه کی 3.9 15 صفحۀ 158 حرف هایی را که باید از زبانم میشنیدی حالا از قلمم بخوان. 0 3 اسماء 1404/1/4 کوکورو ناتسومه سوسه کی 3.9 15 صفحۀ 41 0 13 davoud pourfathi 1403/12/13 کوکورو ناتسومه سوسه کی 3.9 15 صفحۀ 215 در تدبیر پیروز شدم، اما در انسانیت شکست خوردم. 0 3 علی عقیلی نسب 1403/12/1 کوکورو ناتسومه سوسه کی 3.9 15 صفحۀ 229 در روزنامه مطلبی را خواندم که ژنرال قبل از کشتن خودش نوشته و برجا گذاشته بود. در بندی از آن نوشته بود که از زمانِ پسگرفتن پرچم از دشمن در جنگ سِنان به بعد به دلایلی فکر میکردم بمیرم ولی در نهایت تا امروز زنده ماندم. بیاختیار با خم کردن انگشتانم شروع به شمردن کردم که ژنرال نوگی پس از آن نبرد چند سال زندگی کرده، درحالی که مدام فکر مرگ را در پسِ ذهن داشته است؛ جنگ سِنان سال دهم از دورهی چهلوپنجسالهی میجی رخ داده بود، یعنی ژنرال نوگی سیوپنجسال منتظر فرصتی مناسب برای مردن بودهاست. فکر کردم از کدامیک دردِ بیشتری کشیده: آن سیوپنجسال، یا آن لحظهای که نوک شمشیر را در شکمش فرو کردهاست؟ 0 10 کیمیا بلندهمت 1403/11/14 کوکورو ناتسومه سوسه کی 3.9 15 صفحۀ 74 فکرش را که میکنم ، میبینم کاری بدتر از انتقام مرتکب شدم . من نه فقط از ان ها ، بلکه از نوع انسان متنفر شدم ، انسانی که ان خویشاوندان مظهر ان بودند . به گمانم این زیادی ظالمانه است ... 1 7 کیمیا بلندهمت 1403/11/14 کوکورو ناتسومه سوسه کی 3.9 15 صفحۀ 40 《 اعتماد ... نه که مشخصا به تو اعتماد نداشته باشم ؛ من کلا به نوع بشر بی اعتمادم .》 0 69