بریدههای کتاب چنین می گفت زرتشت آرش زمانی 1404/2/18 چنین می گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 22 صفحۀ 284 اینکه اساس من کوچک باشد یا بزرگ، مرداب باشد یا آسمان، برایم هیچ اهمیتی ندارد. کافیست که پایه و اساس من فقط یک وجب باشد، یک وجب اما محکم و استوار! روی یک وجب اساس استوار، میشود محکم سر پا ایستاد. 0 1 علیرضا اورسجی 1403/8/21 چنین گفت زرتشت: کتابی برای همه کس و هیچ کس فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 22 صفحۀ 53 انسان به آسانی نمیتواند دریابد که چگونه تسلیم آرامش خواب میشود و تنها کسی میتواند به این حقیقت واقف شود که دریابد طول روز را چگونه بیدار مانده تا پلکهای چشم را در شب برهم نهد. 0 1 آرش زمانی 1404/2/21 چنین می گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 22 صفحۀ 305 خدایی که هر چیز و همه چیز را میدید، به ویژه انسان را، چارهای جز مردن نداشت. انسان را توان تحمل چنین شاهدی نیست. 0 11 آراد ارجمندی 1402/11/14 چنین گفت زرتشت: کتابی برای همه کس و هیچ کس فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 22 صفحۀ 53 عشق هیچگاه بی بهره از جنون نیست.اما جنون نیز هیچگاه بی بهره از خرد نیست. 0 1 آرش زمانی 1404/2/21 چنین می گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 22 صفحۀ 313 تو ای روح آزاد، ای مسافر آزاد! خطری که در کمین توست کوچک نیست. روز بدی با تو بود، بپا شب بدتری نباشد با تو! برای آواره و در به دری مثل تو، زندان به مثابهی خانهی آرامش میآید. هیچ دیدهای چگونه میخوابند مجرمان در زندان؟ با خیال آسوده، با لذتِ فراوان از محلِ جدیدِ پر از امن و امنیت خویش! بپا تا در خط آخر راهت، مذهب و ایمان کوچکی تو را نکشد به دام، هذیانی کوچک اما سخت! زیرا خطر باورهای کوچک و سخت اکنون در کمین توست. 0 2 فرهاد کریمی 1404/1/7 چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 22 صفحۀ 103 شیطان روزی با من چنین گفت: خدا را نیز دوزخی هست. دوزخ او عشق به انسان است. 0 1 علیرضا اورسجی 1403/10/7 چنین گفت زرتشت: کتابی برای همه کس و هیچ کس فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 22 صفحۀ 93 خلوتگزینْ احساساتی دارد که آرزومند کشتن او هستند و اگر به او دست نیابند خود را میکشند. آیا این جنایت توانی کرد؟ 0 4 فائزه فرشادپور 1402/7/9 چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 22 صفحۀ 62 بگریز،دوست من، به تنهایی ات بگریز! تو را از بانگ بزرگ مردان کر و از نیش خُردان زخمگین می بینم. به تنهایی ات بگریز!به خُردان و بیچارگان بس نزدیک زیسته ای. از کین پنهانشان بگریز! آنان در برابر تو سرپا کین اند و بس 0 19 آرش زمانی 1404/2/16 چنین می گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 22 صفحۀ 231 آنکه قادر نیست به خود فرمان دهد، باید از دیگری فرمان برد. بسیارند آنهایی که قادرند به خود فرمان دهند، معدودند آنهایی که قادرند از خود فرمان برند! 0 1 آراد ارجمندی 1404/2/28 چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 22 صفحۀ 41 اکنون بر من آشکار شد که انسان آن گاه که به دنبال واعظان فضیلت می رفت،از همه بیش به دنبال چه می رفت:به دنبال خواب خوش می رفت و فضیلت های خواب آور برای آن. 0 4 آرش زمانی 1404/2/14 چنین می گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 22 صفحۀ 218 با گورکندن است که گورکنها بیمار میشوند. زیرا زیر خرابههای قدیمی، بسا زبالههای متعفن پنهاناند. لجنزار را نباید شخم زد. روی کوه باید زیست. 0 1 فائزه فرشادپور 1402/7/19 چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 22 صفحۀ 109 زندگی سرچشمه لذت است. اما آن جا که فرومایه نیز آب می نوشد، چاه ها همه زهرآگین اند. 0 33 jj 1404/4/8 چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 22 صفحۀ 84 زایدان نیز مرگِ شان را سِتُرگ می انگارند و پوک ترین گردو نیز دوست دارد او را بشکنند. 0 0 Alex 1402/7/4 چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 22 صفحۀ 72 ارزش ها را نخست انسان در چیز ها نهاد تا خویشتن را بپاید. نخست او بود که برای چیز ها معنا آفرید ، معنایی انسانی! ازین رو خود را «انسان » می نامد ، یعنی: ارزیاب. 0 13 آراد ارجمندی 1404/2/26 چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 22 صفحۀ 26 دوست می دارم آن را که روان اش چنان سرشار است که خویش را از یاد می برد و همه چیز در درون اوست.پس همه چیز مایه ی فروشد او می شود. 0 37 آراد ارجمندی 1402/11/27 چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 22 صفحۀ 101 مرد بزرگوار هرگز کسی را شرمسار نمی کند و خود از دیدار دردمندان شرمسار می گردد. 0 1 آرش زمانی 1404/2/14 چنین می گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 22 صفحۀ 218 حماقت مردمِ خوب را نهایت و پایان نیست. 0 1 آرش زمانی 1404/2/15 چنین می گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 22 صفحۀ 227 من بیزارم از این افرادی که به چشمشان همه چیز «خوب» است، که برایشان این دنیا بهترین دنیاست؛ این افراد را من «همیشه-از-همه-چیز-راضی» میخوانم. همیشه راضی بودن از همهچیز یعنی یافتن مزه در همهچیز؛ و یافتن مزه در هر چیز، نشان بیمزگیست. من دهان و شکمهایی را دوست دارم که مشکلپسندند، سختگیر در سلیقه و انتخاب؛ آنهایی که یاد گرفتهاند به موقع بگویند «من»، به موقع بگویند «آری»، به موقع بگویند «نه». جویدن و هضمیدن هر چیزی راه و روش خوکهاست... 0 2 آراد ارجمندی 1404/4/8 چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 22 صفحۀ 99 هر آنچه پایدار است جز مَجازِ شاعرانه نیست! و شاعران بسی دروغزن اند. 0 0 آراد ارجمندی 1404/4/8 چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 22 صفحۀ 101 هر چه بیشتر خود را شاد کنیم، آزردن دیگران و در اندیشه ی آزار بودن را بیشتر از یاد می بریم. 0 2
بریدههای کتاب چنین می گفت زرتشت آرش زمانی 1404/2/18 چنین می گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 22 صفحۀ 284 اینکه اساس من کوچک باشد یا بزرگ، مرداب باشد یا آسمان، برایم هیچ اهمیتی ندارد. کافیست که پایه و اساس من فقط یک وجب باشد، یک وجب اما محکم و استوار! روی یک وجب اساس استوار، میشود محکم سر پا ایستاد. 0 1 علیرضا اورسجی 1403/8/21 چنین گفت زرتشت: کتابی برای همه کس و هیچ کس فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 22 صفحۀ 53 انسان به آسانی نمیتواند دریابد که چگونه تسلیم آرامش خواب میشود و تنها کسی میتواند به این حقیقت واقف شود که دریابد طول روز را چگونه بیدار مانده تا پلکهای چشم را در شب برهم نهد. 0 1 آرش زمانی 1404/2/21 چنین می گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 22 صفحۀ 305 خدایی که هر چیز و همه چیز را میدید، به ویژه انسان را، چارهای جز مردن نداشت. انسان را توان تحمل چنین شاهدی نیست. 0 11 آراد ارجمندی 1402/11/14 چنین گفت زرتشت: کتابی برای همه کس و هیچ کس فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 22 صفحۀ 53 عشق هیچگاه بی بهره از جنون نیست.اما جنون نیز هیچگاه بی بهره از خرد نیست. 0 1 آرش زمانی 1404/2/21 چنین می گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 22 صفحۀ 313 تو ای روح آزاد، ای مسافر آزاد! خطری که در کمین توست کوچک نیست. روز بدی با تو بود، بپا شب بدتری نباشد با تو! برای آواره و در به دری مثل تو، زندان به مثابهی خانهی آرامش میآید. هیچ دیدهای چگونه میخوابند مجرمان در زندان؟ با خیال آسوده، با لذتِ فراوان از محلِ جدیدِ پر از امن و امنیت خویش! بپا تا در خط آخر راهت، مذهب و ایمان کوچکی تو را نکشد به دام، هذیانی کوچک اما سخت! زیرا خطر باورهای کوچک و سخت اکنون در کمین توست. 0 2 فرهاد کریمی 1404/1/7 چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 22 صفحۀ 103 شیطان روزی با من چنین گفت: خدا را نیز دوزخی هست. دوزخ او عشق به انسان است. 0 1 علیرضا اورسجی 1403/10/7 چنین گفت زرتشت: کتابی برای همه کس و هیچ کس فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 22 صفحۀ 93 خلوتگزینْ احساساتی دارد که آرزومند کشتن او هستند و اگر به او دست نیابند خود را میکشند. آیا این جنایت توانی کرد؟ 0 4 فائزه فرشادپور 1402/7/9 چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 22 صفحۀ 62 بگریز،دوست من، به تنهایی ات بگریز! تو را از بانگ بزرگ مردان کر و از نیش خُردان زخمگین می بینم. به تنهایی ات بگریز!به خُردان و بیچارگان بس نزدیک زیسته ای. از کین پنهانشان بگریز! آنان در برابر تو سرپا کین اند و بس 0 19 آرش زمانی 1404/2/16 چنین می گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 22 صفحۀ 231 آنکه قادر نیست به خود فرمان دهد، باید از دیگری فرمان برد. بسیارند آنهایی که قادرند به خود فرمان دهند، معدودند آنهایی که قادرند از خود فرمان برند! 0 1 آراد ارجمندی 1404/2/28 چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 22 صفحۀ 41 اکنون بر من آشکار شد که انسان آن گاه که به دنبال واعظان فضیلت می رفت،از همه بیش به دنبال چه می رفت:به دنبال خواب خوش می رفت و فضیلت های خواب آور برای آن. 0 4 آرش زمانی 1404/2/14 چنین می گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 22 صفحۀ 218 با گورکندن است که گورکنها بیمار میشوند. زیرا زیر خرابههای قدیمی، بسا زبالههای متعفن پنهاناند. لجنزار را نباید شخم زد. روی کوه باید زیست. 0 1 فائزه فرشادپور 1402/7/19 چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 22 صفحۀ 109 زندگی سرچشمه لذت است. اما آن جا که فرومایه نیز آب می نوشد، چاه ها همه زهرآگین اند. 0 33 jj 1404/4/8 چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 22 صفحۀ 84 زایدان نیز مرگِ شان را سِتُرگ می انگارند و پوک ترین گردو نیز دوست دارد او را بشکنند. 0 0 Alex 1402/7/4 چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 22 صفحۀ 72 ارزش ها را نخست انسان در چیز ها نهاد تا خویشتن را بپاید. نخست او بود که برای چیز ها معنا آفرید ، معنایی انسانی! ازین رو خود را «انسان » می نامد ، یعنی: ارزیاب. 0 13 آراد ارجمندی 1404/2/26 چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 22 صفحۀ 26 دوست می دارم آن را که روان اش چنان سرشار است که خویش را از یاد می برد و همه چیز در درون اوست.پس همه چیز مایه ی فروشد او می شود. 0 37 آراد ارجمندی 1402/11/27 چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 22 صفحۀ 101 مرد بزرگوار هرگز کسی را شرمسار نمی کند و خود از دیدار دردمندان شرمسار می گردد. 0 1 آرش زمانی 1404/2/14 چنین می گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 22 صفحۀ 218 حماقت مردمِ خوب را نهایت و پایان نیست. 0 1 آرش زمانی 1404/2/15 چنین می گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 22 صفحۀ 227 من بیزارم از این افرادی که به چشمشان همه چیز «خوب» است، که برایشان این دنیا بهترین دنیاست؛ این افراد را من «همیشه-از-همه-چیز-راضی» میخوانم. همیشه راضی بودن از همهچیز یعنی یافتن مزه در همهچیز؛ و یافتن مزه در هر چیز، نشان بیمزگیست. من دهان و شکمهایی را دوست دارم که مشکلپسندند، سختگیر در سلیقه و انتخاب؛ آنهایی که یاد گرفتهاند به موقع بگویند «من»، به موقع بگویند «آری»، به موقع بگویند «نه». جویدن و هضمیدن هر چیزی راه و روش خوکهاست... 0 2 آراد ارجمندی 1404/4/8 چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 22 صفحۀ 99 هر آنچه پایدار است جز مَجازِ شاعرانه نیست! و شاعران بسی دروغزن اند. 0 0 آراد ارجمندی 1404/4/8 چنین گفت زرتشت فریدریش ویلهلم نیچه 3.8 22 صفحۀ 101 هر چه بیشتر خود را شاد کنیم، آزردن دیگران و در اندیشه ی آزار بودن را بیشتر از یاد می بریم. 0 2