بریدههای کتاب برادران کارامازوف (جلد ۲) علی طالبلو 1403/2/6 برادران کارامازوف (جلد ۲) فیودور داستایفسکی 4.4 91 صفحۀ 1043 پدر آن نیست که بچه را بوجود میآورد، بلکه کسی است که بچه را بوجود میآورد و در کنار آن وظیفهاش را انجام میدهد. 2 17 Amadeus 1403/1/20 برادران کارامازوف (جلد ۲) فیودور داستایفسکی 4.4 91 صفحۀ 720 کالگانف دوان برگشت،به کنجی نشست،سر خم کرد،صورت به دو دست پوشاند و زیر گریه زد.زمان درازی به همین صورت نشست.چنان می گریست که گویی به جای جوانی بیست ساله کودک خردسالی است.آه تقریباً بی هیچ تردید به جرم میتیا باور داشت.در منتهای نومیدی،به طرزی نامفهوم گفت:«این آدمها چیستند؟ببینی آدمها پس از این چه میشوند؟»در آن لحظه میل به زیستن نداشت.مرد جوان در اندوه خویش گفت:«ارزشش را دارد؟ارزشش را دارد؟» 0 12 علی طالبلو 1403/2/2 برادران کارامازوف (جلد ۲) فیودور داستایفسکی 4.4 91 صفحۀ 265 راستش تو مثل دیگران نیستی، میبینی که از اعتراف به چیزی بد و حتی مسخره شرمنده نیستی. و این روزها چه کسی دست به این همه اعتراف میزند؟ هیچکس. مردم حتی انگیزهی مؤاخذه خودشان را هم دیگر احساس نمیکنند. مانند دیگران نباش، حتی اگر تو تنها فردی باشی که مانند دیگران نیست. 0 34 فائزه فرشادپور 1403/2/7 برادران کارامازوف جلد 1 فیودور داستایفسکی 4.4 91 صفحۀ 353 در آن باره حق با تو بود؛ چون راز زندگی آدمی فقط در زنده بودن نیست؛ بلکه باید درک کرد که چرا بشر زندگی میکند. بدون درک درستی از اساس زندگی انسان،هیچ انسانی به زندگی تن نمی دهد و ترجیح میدهد خودش را نابود کند تا به زندگی ادامه دهد،حتی اگر نان به اندازه کافی برایش فراهم باشد. 0 6 علی طالبلو 1403/1/29 برادران کارامازوف جلد 1 فیودور داستایفسکی 4.4 91 صفحۀ 474 برادران از گناه آدميان مهراسید. آدمی را حتی در گناهش هم دوست بدارید، چون محبت شما جلوهای از محبت ملکوتی است و والاترین محبت بر روی زمین است. تمامی آفرینش خدا را دوست بدارید، تمامی و هر دانهی شن در آن را. هر برگی را دوست بدارید و هر شعاعی از روشنایی خدا را. حیوانات را دوست بدارید، نباتات را دوست بدارید، همه چیز را دوست بدارید. اگر همه چیز را دوست بدارید، راز ملکوتی درون آنها را حس خواهید کرد. 3 9 آناهیتا 1404/2/15 برادران کارامازوف جلد 1 فیودور داستایفسکی 4.4 91 صفحۀ 324 فکر میکنم بهتر آن باشد که هر کسی زندگی را بیشتر از هر چیز دیگری در دنیا دوست داشته باشد. _زندگی را بیشتر از معنای آن دوست داشته باشد؟ -یقیناً، دوستش بدارد، سوای منطق _ به قول تو _ باید سوای منطق باشد، و تنها آن وقت است که آدمی به معنای آن پی میبرد. 0 3 فائزه فرشادپور 1403/6/1 برادران کارامازوف جلد 1 فیودور داستایفسکی 4.4 91 صفحۀ 204 یادت باشه هیچ وقت دروغ نگی پسر، حتی اگه نیتت خیر باشه. 0 8 فائزه فرشادپور 1403/3/6 برادران کارامازوف جلد 1 فیودور داستایفسکی 4.4 91 صفحۀ 401 مادر، گریه نکن زندگی بهشته. فقط خودمون خبر نداریم . اگه میخواستیم میتونستیم روی زمین بهشت بسازیم. 0 0 آناهیتا 1404/2/11 برادران کارامازوف جلد 1 فیودور داستایفسکی 4.4 91 صفحۀ 86 انسانیت را دوست میدارم، اما از خودم در شگفتم. هرچه بیشتر انسانیت را در مفهوم عام دوست میدارم، انسان را در مفهوم خاص، یعنی مجزا، به صورت فردی، کمتر دوست میدارم. 0 5 علی طالبلو 1403/1/18 برادران کارامازوف جلد 1 فیودور داستایفسکی 4.4 91 صفحۀ 24 طبق قانون کلی، آدمها، حتی گناهکاران ، بیش از حد تصور ما ساده و سادهدلاند. و خود ما هم چنینیم. 0 17 آناهیتا 1404/2/11 برادران کارامازوف جلد 1 فیودور داستایفسکی 4.4 91 صفحۀ 86 میدانی با وحشت به این نتیجه میرسم که اگر چیزی عشق فعالم را به انسانیت بر باد دهد، آن چیز ناسپاسی است. 0 4 فائزه فرشادپور 1403/2/7 برادران کارامازوف جلد 1 فیودور داستایفسکی 4.4 91 صفحۀ 352 آنها هم گناهکار و پست هستند و هم علاقه مند به ما. ماهم رضایت دادیم از آزادی بهره مند شوند و بر آنها حکومت کنیم.آزادی برای آنها نتیجه ای شوم خواهد داشت؛ اما ما به ضعفا میگوییم به فرموده مسیح و به نام او بر شما حکومت می کنیم. ما بار دیگر آنهارا فریب میدهیم و اجازه نمیدهیم تو بار دیگر نزدیک ما بیایی. 0 3 آناهیتا 1404/2/13 برادران کارامازوف جلد 1 فیودور داستایفسکی 4.4 91 صفحۀ 245 گناه شیرین است؛ همه به آن بد میگویند، اما همگی آدمها در آن زندگی میکنند، منتها دیگران در خفا انجامش میدهند و من در عیان. 0 0 فائزه فرشادپور 1403/2/7 برادران کارامازوف جلد 1 فیودور داستایفسکی 4.4 91 صفحۀ 350 آزادی ای که انسان ها با همه سادگی و بی انظباطی فطری خود، حتی قدرت فهم آن را ندارند و از آن در هراس اند؛ چرا که برای انسان هیچ چیز بی ثبات تر از آزادی نیست. 0 3 آناهیتا 1404/2/12 برادران کارامازوف جلد 1 فیودور داستایفسکی 4.4 91 صفحۀ 150 اما عاشق شدن به معنی دوست داشتن نیست. ممکن است عاشق زنی بشوی و در عین حال از او نفرت داشته باشی. این را به خاطر بسپار! 0 0 فائزه فرشادپور 1403/2/7 برادران کارامازوف جلد 1 فیودور داستایفسکی 4.4 91 صفحۀ 337 باید اقرار کنم که هرگز نمی فهمم چطور ممکنه کسی همسایه خودش و دوست داشته باشه.به نظر من امکان دوست داشتن همسایه وجود نداره.شاید بشه به آدم هایی در دوست زندگی میکنند، عشق ورزید. 0 22 آناهیتا 1404/2/27 برادران کارامازوف جلد 1 فیودور داستایفسکی 4.4 91 صفحۀ 358 بدون داشتن مفهومی استوار از هدف زندگی، انسان به ادامه زندگی رضا نمیدهد، و اگر هم به وفور نان داشته باشد، تباه کردن خود را بر ماندن در این دنیا ترجیح میدهد. 0 4 Taranom 1403/5/24 برادران کارامازف فیودور داستایفسکی 4.4 91 صفحۀ 357 بهشت را در اختیارشان گذاشته بودند؛ ولی آدم ها آزادی را ترجیح میدادند 1 15 ایلو 1404/2/10 برادران کارامازف فیودور داستایفسکی 4.4 91 صفحۀ 41 "پس تو هم میخواهی راهب بشوی؟ دلم واسهات تنگ میشود، آلیوشا. نمیدانی چقدر بهت علاقهمند شدهام. ولی از یک نظر خوب است که میروی. میتوانی واسه ما گناهکارها دعا کنی. ماها خیلی گناهکاریم. بارها از خودم پرسیدهام کی میآید واسه من دعا کند. یعنی کسی پیدا میشود؟ " 0 2 ایلو 1404/2/26 برادران کارامازف فیودور داستایفسکی 4.4 91 صفحۀ 78 پیر گفت: «گوش کن ببین چی میگویم، مادر. آن قدیم ها یکی از اولیای خدا، در یکی از عبادتگاه هایِ آن دوره مادری مثل تو را دید که برای بچهاش بچهی یکییک دانه اش زاری میکرد بچهی آن زن را هم خدا ازش گرفته بود. آن مردِ خدا به زن گفت: اگر بدانی این کوچولوها در عرش خدا چقدر نترس و جسور اند! در ملکوتِ آسمان هیچ کس مثل آنها نترس و جسور نیست به خدا می گویند: "خدایا، تو به ما زندگی دادی ولی مزه نکرده از ما گرفتیش برای همین هم بدون ترس از خدا آن قدر هیاهو میکنند تا خدا در عوض به آنها مقام فرشتگان را میدهد." مردِ خدا گفت: پس تو هم باید خوشحالی کنی زن نه این که زاری کنی چون کوچولوی تو هم الان بین فرشته های خداست. این را یکی از اولیای خدا در روزگار قدیم به آن زن گفت، یکی از اولیای بزرگ خدا که دروغ از دهنش بیرون نمیامد. پس، مادر، بدان که کوچولوی تو هم الان در عرش در بارگاه خدای متعال شاد و خوشحال است و برای تو به درگاه خدا دعا میکند. میخواهی گریه کنی گریه کن، ولی شادی هم بکن.» 0 2
بریدههای کتاب برادران کارامازوف (جلد ۲) علی طالبلو 1403/2/6 برادران کارامازوف (جلد ۲) فیودور داستایفسکی 4.4 91 صفحۀ 1043 پدر آن نیست که بچه را بوجود میآورد، بلکه کسی است که بچه را بوجود میآورد و در کنار آن وظیفهاش را انجام میدهد. 2 17 Amadeus 1403/1/20 برادران کارامازوف (جلد ۲) فیودور داستایفسکی 4.4 91 صفحۀ 720 کالگانف دوان برگشت،به کنجی نشست،سر خم کرد،صورت به دو دست پوشاند و زیر گریه زد.زمان درازی به همین صورت نشست.چنان می گریست که گویی به جای جوانی بیست ساله کودک خردسالی است.آه تقریباً بی هیچ تردید به جرم میتیا باور داشت.در منتهای نومیدی،به طرزی نامفهوم گفت:«این آدمها چیستند؟ببینی آدمها پس از این چه میشوند؟»در آن لحظه میل به زیستن نداشت.مرد جوان در اندوه خویش گفت:«ارزشش را دارد؟ارزشش را دارد؟» 0 12 علی طالبلو 1403/2/2 برادران کارامازوف (جلد ۲) فیودور داستایفسکی 4.4 91 صفحۀ 265 راستش تو مثل دیگران نیستی، میبینی که از اعتراف به چیزی بد و حتی مسخره شرمنده نیستی. و این روزها چه کسی دست به این همه اعتراف میزند؟ هیچکس. مردم حتی انگیزهی مؤاخذه خودشان را هم دیگر احساس نمیکنند. مانند دیگران نباش، حتی اگر تو تنها فردی باشی که مانند دیگران نیست. 0 34 فائزه فرشادپور 1403/2/7 برادران کارامازوف جلد 1 فیودور داستایفسکی 4.4 91 صفحۀ 353 در آن باره حق با تو بود؛ چون راز زندگی آدمی فقط در زنده بودن نیست؛ بلکه باید درک کرد که چرا بشر زندگی میکند. بدون درک درستی از اساس زندگی انسان،هیچ انسانی به زندگی تن نمی دهد و ترجیح میدهد خودش را نابود کند تا به زندگی ادامه دهد،حتی اگر نان به اندازه کافی برایش فراهم باشد. 0 6 علی طالبلو 1403/1/29 برادران کارامازوف جلد 1 فیودور داستایفسکی 4.4 91 صفحۀ 474 برادران از گناه آدميان مهراسید. آدمی را حتی در گناهش هم دوست بدارید، چون محبت شما جلوهای از محبت ملکوتی است و والاترین محبت بر روی زمین است. تمامی آفرینش خدا را دوست بدارید، تمامی و هر دانهی شن در آن را. هر برگی را دوست بدارید و هر شعاعی از روشنایی خدا را. حیوانات را دوست بدارید، نباتات را دوست بدارید، همه چیز را دوست بدارید. اگر همه چیز را دوست بدارید، راز ملکوتی درون آنها را حس خواهید کرد. 3 9 آناهیتا 1404/2/15 برادران کارامازوف جلد 1 فیودور داستایفسکی 4.4 91 صفحۀ 324 فکر میکنم بهتر آن باشد که هر کسی زندگی را بیشتر از هر چیز دیگری در دنیا دوست داشته باشد. _زندگی را بیشتر از معنای آن دوست داشته باشد؟ -یقیناً، دوستش بدارد، سوای منطق _ به قول تو _ باید سوای منطق باشد، و تنها آن وقت است که آدمی به معنای آن پی میبرد. 0 3 فائزه فرشادپور 1403/6/1 برادران کارامازوف جلد 1 فیودور داستایفسکی 4.4 91 صفحۀ 204 یادت باشه هیچ وقت دروغ نگی پسر، حتی اگه نیتت خیر باشه. 0 8 فائزه فرشادپور 1403/3/6 برادران کارامازوف جلد 1 فیودور داستایفسکی 4.4 91 صفحۀ 401 مادر، گریه نکن زندگی بهشته. فقط خودمون خبر نداریم . اگه میخواستیم میتونستیم روی زمین بهشت بسازیم. 0 0 آناهیتا 1404/2/11 برادران کارامازوف جلد 1 فیودور داستایفسکی 4.4 91 صفحۀ 86 انسانیت را دوست میدارم، اما از خودم در شگفتم. هرچه بیشتر انسانیت را در مفهوم عام دوست میدارم، انسان را در مفهوم خاص، یعنی مجزا، به صورت فردی، کمتر دوست میدارم. 0 5 علی طالبلو 1403/1/18 برادران کارامازوف جلد 1 فیودور داستایفسکی 4.4 91 صفحۀ 24 طبق قانون کلی، آدمها، حتی گناهکاران ، بیش از حد تصور ما ساده و سادهدلاند. و خود ما هم چنینیم. 0 17 آناهیتا 1404/2/11 برادران کارامازوف جلد 1 فیودور داستایفسکی 4.4 91 صفحۀ 86 میدانی با وحشت به این نتیجه میرسم که اگر چیزی عشق فعالم را به انسانیت بر باد دهد، آن چیز ناسپاسی است. 0 4 فائزه فرشادپور 1403/2/7 برادران کارامازوف جلد 1 فیودور داستایفسکی 4.4 91 صفحۀ 352 آنها هم گناهکار و پست هستند و هم علاقه مند به ما. ماهم رضایت دادیم از آزادی بهره مند شوند و بر آنها حکومت کنیم.آزادی برای آنها نتیجه ای شوم خواهد داشت؛ اما ما به ضعفا میگوییم به فرموده مسیح و به نام او بر شما حکومت می کنیم. ما بار دیگر آنهارا فریب میدهیم و اجازه نمیدهیم تو بار دیگر نزدیک ما بیایی. 0 3 آناهیتا 1404/2/13 برادران کارامازوف جلد 1 فیودور داستایفسکی 4.4 91 صفحۀ 245 گناه شیرین است؛ همه به آن بد میگویند، اما همگی آدمها در آن زندگی میکنند، منتها دیگران در خفا انجامش میدهند و من در عیان. 0 0 فائزه فرشادپور 1403/2/7 برادران کارامازوف جلد 1 فیودور داستایفسکی 4.4 91 صفحۀ 350 آزادی ای که انسان ها با همه سادگی و بی انظباطی فطری خود، حتی قدرت فهم آن را ندارند و از آن در هراس اند؛ چرا که برای انسان هیچ چیز بی ثبات تر از آزادی نیست. 0 3 آناهیتا 1404/2/12 برادران کارامازوف جلد 1 فیودور داستایفسکی 4.4 91 صفحۀ 150 اما عاشق شدن به معنی دوست داشتن نیست. ممکن است عاشق زنی بشوی و در عین حال از او نفرت داشته باشی. این را به خاطر بسپار! 0 0 فائزه فرشادپور 1403/2/7 برادران کارامازوف جلد 1 فیودور داستایفسکی 4.4 91 صفحۀ 337 باید اقرار کنم که هرگز نمی فهمم چطور ممکنه کسی همسایه خودش و دوست داشته باشه.به نظر من امکان دوست داشتن همسایه وجود نداره.شاید بشه به آدم هایی در دوست زندگی میکنند، عشق ورزید. 0 22 آناهیتا 1404/2/27 برادران کارامازوف جلد 1 فیودور داستایفسکی 4.4 91 صفحۀ 358 بدون داشتن مفهومی استوار از هدف زندگی، انسان به ادامه زندگی رضا نمیدهد، و اگر هم به وفور نان داشته باشد، تباه کردن خود را بر ماندن در این دنیا ترجیح میدهد. 0 4 Taranom 1403/5/24 برادران کارامازف فیودور داستایفسکی 4.4 91 صفحۀ 357 بهشت را در اختیارشان گذاشته بودند؛ ولی آدم ها آزادی را ترجیح میدادند 1 15 ایلو 1404/2/10 برادران کارامازف فیودور داستایفسکی 4.4 91 صفحۀ 41 "پس تو هم میخواهی راهب بشوی؟ دلم واسهات تنگ میشود، آلیوشا. نمیدانی چقدر بهت علاقهمند شدهام. ولی از یک نظر خوب است که میروی. میتوانی واسه ما گناهکارها دعا کنی. ماها خیلی گناهکاریم. بارها از خودم پرسیدهام کی میآید واسه من دعا کند. یعنی کسی پیدا میشود؟ " 0 2 ایلو 1404/2/26 برادران کارامازف فیودور داستایفسکی 4.4 91 صفحۀ 78 پیر گفت: «گوش کن ببین چی میگویم، مادر. آن قدیم ها یکی از اولیای خدا، در یکی از عبادتگاه هایِ آن دوره مادری مثل تو را دید که برای بچهاش بچهی یکییک دانه اش زاری میکرد بچهی آن زن را هم خدا ازش گرفته بود. آن مردِ خدا به زن گفت: اگر بدانی این کوچولوها در عرش خدا چقدر نترس و جسور اند! در ملکوتِ آسمان هیچ کس مثل آنها نترس و جسور نیست به خدا می گویند: "خدایا، تو به ما زندگی دادی ولی مزه نکرده از ما گرفتیش برای همین هم بدون ترس از خدا آن قدر هیاهو میکنند تا خدا در عوض به آنها مقام فرشتگان را میدهد." مردِ خدا گفت: پس تو هم باید خوشحالی کنی زن نه این که زاری کنی چون کوچولوی تو هم الان بین فرشته های خداست. این را یکی از اولیای خدا در روزگار قدیم به آن زن گفت، یکی از اولیای بزرگ خدا که دروغ از دهنش بیرون نمیامد. پس، مادر، بدان که کوچولوی تو هم الان در عرش در بارگاه خدای متعال شاد و خوشحال است و برای تو به درگاه خدا دعا میکند. میخواهی گریه کنی گریه کن، ولی شادی هم بکن.» 0 2