بریدههای کتاب خبرنگار غیر اعزامی نرگس🐚 1404/1/17 خبرنگار غیر اعزامی جلد 1 سجاد محقق 3.6 4 صفحۀ 108 ... اگر این حمیت و غیرت را مردم علیه اسرائیل داشتند، تا الان بارها با خاک یکسان شده بود. 0 0 نرگس🐚 1404/1/22 خبرنگار غیر اعزامی جلد 1 سجاد محقق 3.6 4 صفحۀ 295 بچهها یا از گرسنگی میمردند یا از خمپاره و موشک. 0 7 نرگس🐚 1404/1/19 خبرنگار غیر اعزامی جلد 1 سجاد محقق 3.6 4 صفحۀ 184 سنبقی فی الفوعا مادامت شجره الزیتون لَن نِجتث من ارضنا مادامت شجره لزیتون (تا زمانی که درخت زیتون هست، ما در فوعه باقی میمانیم تا زمانی که درخت زیتون هست، از سرزمینمان کنده نمیشویم) 0 9 نرگس🐚 1404/1/22 خبرنگار غیر اعزامی جلد 1 سجاد محقق 3.6 4 صفحۀ 289 خیلی سخت گذشت به مادرم. در یک سال، پسر نوجوان و همسر و برادر و خواهرش را از دست داد. 0 5 نرگس🐚 1404/1/22 خبرنگار غیر اعزامی جلد 1 سجاد محقق 3.6 4 صفحۀ 265 دوست دارید بدانید از چه چیزهایی آرد درست میکردیم؟ نخود، لوبیا و حتی ماکارونی. ماکارونی را آرد میکردیم و با آن نان میپختیم. نانهایی که زبر بودند و خوشمزه نبودند؛ اما برای سیر شدن مجبور بودیم بخوریم. 1 8 نرگس🐚 1404/1/14 خبرنگار غیر اعزامی جلد 1 سجاد محقق 3.6 4 صفحۀ 46 هر آدمی را که برای آزادی بجنگد، دوست داریم. چهگوارا را میشناسید؟ همه دوستش دارند؛ چون برای حقش جنگید. چاوز را دوست داشتیم؛ چون برای حق مردمش جنگید. مگر میشود کسی آزادی را دوست داشته باشد و امام خمینی را دوست نداشته باشد؟ مگر میشود کسی از ظلم متنفر باشد و امام را دوست نداشته باشد؟ 0 0 نرگس🐚 1404/1/14 خبرنگار غیر اعزامی جلد 1 سجاد محقق 3.6 4 صفحۀ 45 یادم هست که صدام در فوعه به شمر معروف بود. در مراسم عزاداری محرم وقتی مسخواستند از شمرهای امروز حرف بزنند، درباره صدام حرف میزدند. 0 0 نرگس🐚 1404/1/13 خبرنگار غیر اعزامی جلد 1 سجاد محقق 3.6 4 صفحۀ 23 فوعه یک روستا بود که از زمان رومیان شهرت داشت. حالا سالهاست که شهرک شده است. 0 1 نرگس🐚 1404/1/15 خبرنگار غیر اعزامی جلد 1 سجاد محقق 3.6 4 صفحۀ 59 دلم بیشتر از چشمهایم گریه میکرد. 0 8 نرگس🐚 1404/1/17 خبرنگار غیر اعزامی جلد 1 سجاد محقق 3.6 4 صفحۀ 102 ۱۵ مارس ۲۰۱۱، روزی بود که زندگی من و همه مردم سوریه، بعد از آن به شکل دیگری درآمد. ... هیچیکمان در خواب هم کابوس روزهای بعد از آن را ندیده بود. 0 5 نرگس🐚 1404/1/19 خبرنگار غیر اعزامی جلد 1 سجاد محقق 3.6 4 صفحۀ 182 تو حصر به علت فشاری که به آدم میآید، نسبت به همه بدبین میشود. 0 5 نرگس🐚 1404/1/23 خبرنگار غیر اعزامی جلد 1 سجاد محقق 3.6 4 صفحۀ 304 ... از چی بترسم؟ از مرگ؟ 0 4 نرگس🐚 1404/1/19 خبرنگار غیر اعزامی جلد 1 سجاد محقق 3.6 4 صفحۀ 230 ... رویهی کابینتهایی را که خراب شده بود، برداشتیم تا آنها را لحد قبر بکنیم. خودم خاک ریختم روی برادرم. ای خاک بر سر من! 2 10 نرگس🐚 1404/1/18 خبرنگار غیر اعزامی جلد 1 سجاد محقق 3.6 4 صفحۀ 125 آن روزها شعاری بین شیعیان رایج شده بود. میگفتند: "لن تسبی زینب مرتین، لبیک یا زینب." 0 2 نرگس🐚 1404/1/24 خبرنگار غیر اعزامی جلد 1 سجاد محقق 3.6 4 صفحۀ 366 رویم را کردم به گنبد حضرت زینب سلام الله علیها و گفتم:"خدایا، به حق حضرت زینب، سرزمین ما رو آزاد کن." و من مطمئنم دیر یا زود به فوعه و کفریا بر میگردیم؛ به خانه و شهرمان که آزاد شده است، و من به وصیت پدرم عمل خواهم کرد. انشاالله. پایان 0 2 نرگس🐚 1404/1/24 خبرنگار غیر اعزامی جلد 1 سجاد محقق 3.6 4 صفحۀ 357 - حالت خوبه؟ برای کی داری خونه رو تمیز میکنی؟ ... + اگه خونمون تمیز باشه، شاید خرابش نکنن، شاید دلشون بسوزه خونه به این قشنگی و تمیزی رو خراب کنن. 0 2 نرگس🐚 1404/1/17 خبرنگار غیر اعزامی جلد 1 سجاد محقق 3.6 4 صفحۀ 86 - از ایران تعریف کن. ایرانیها چطور آدمهایی هستند؟ من داشتم میگفتم مثل سوریها؛ یک عالمه آدم خوب و یک عالمه آدم بد دارند. پدرم پرید وسط حرفم و گفت: "نخیر! ایرانیها فقط خوب هستند." خدابیامرز روی ایران خیلی تعصب داشت؛ بیشتر از من. 0 3 نرگس🐚 1404/1/22 خبرنگار غیر اعزامی جلد 1 سجاد محقق 3.6 4 صفحۀ 262 درختهای زیتون کهنسال خیلی بزرگاند. سطح زیر تاج آنها هشت متر مساحت دارد ... هر یکشان نزدیک صد و پنجاه کیلو، کمی بیشتر و کمتر، زیتون میدادند. 0 8 نرگس🐚 1404/1/17 خبرنگار غیر اعزامی جلد 1 سجاد محقق 3.6 4 صفحۀ 93 ... دوست داشتند با آمریکا دست بدهند و فکر میکردند دست دادن با آمریکا همهی مشکلات را حل میکند. اما نمیدانم چرا دست شکسته کشورهایی را که با آمریکا دست دادهاند، نگاه نمیکنند. 5 11 نرگس🐚 1404/1/14 خبرنگار غیر اعزامی جلد 1 سجاد محقق 3.6 4 صفحۀ 46 مردم فوعه، نفرت عجیبی از صدام داشتند و میدانستند صدام سرباز آمریکاست و به دستور آنها به ایران حمله کرده است. از آن سمت، ما امام خمینی را خیلی دوست داشتیم. 0 3
بریدههای کتاب خبرنگار غیر اعزامی نرگس🐚 1404/1/17 خبرنگار غیر اعزامی جلد 1 سجاد محقق 3.6 4 صفحۀ 108 ... اگر این حمیت و غیرت را مردم علیه اسرائیل داشتند، تا الان بارها با خاک یکسان شده بود. 0 0 نرگس🐚 1404/1/22 خبرنگار غیر اعزامی جلد 1 سجاد محقق 3.6 4 صفحۀ 295 بچهها یا از گرسنگی میمردند یا از خمپاره و موشک. 0 7 نرگس🐚 1404/1/19 خبرنگار غیر اعزامی جلد 1 سجاد محقق 3.6 4 صفحۀ 184 سنبقی فی الفوعا مادامت شجره الزیتون لَن نِجتث من ارضنا مادامت شجره لزیتون (تا زمانی که درخت زیتون هست، ما در فوعه باقی میمانیم تا زمانی که درخت زیتون هست، از سرزمینمان کنده نمیشویم) 0 9 نرگس🐚 1404/1/22 خبرنگار غیر اعزامی جلد 1 سجاد محقق 3.6 4 صفحۀ 289 خیلی سخت گذشت به مادرم. در یک سال، پسر نوجوان و همسر و برادر و خواهرش را از دست داد. 0 5 نرگس🐚 1404/1/22 خبرنگار غیر اعزامی جلد 1 سجاد محقق 3.6 4 صفحۀ 265 دوست دارید بدانید از چه چیزهایی آرد درست میکردیم؟ نخود، لوبیا و حتی ماکارونی. ماکارونی را آرد میکردیم و با آن نان میپختیم. نانهایی که زبر بودند و خوشمزه نبودند؛ اما برای سیر شدن مجبور بودیم بخوریم. 1 8 نرگس🐚 1404/1/14 خبرنگار غیر اعزامی جلد 1 سجاد محقق 3.6 4 صفحۀ 46 هر آدمی را که برای آزادی بجنگد، دوست داریم. چهگوارا را میشناسید؟ همه دوستش دارند؛ چون برای حقش جنگید. چاوز را دوست داشتیم؛ چون برای حق مردمش جنگید. مگر میشود کسی آزادی را دوست داشته باشد و امام خمینی را دوست نداشته باشد؟ مگر میشود کسی از ظلم متنفر باشد و امام را دوست نداشته باشد؟ 0 0 نرگس🐚 1404/1/14 خبرنگار غیر اعزامی جلد 1 سجاد محقق 3.6 4 صفحۀ 45 یادم هست که صدام در فوعه به شمر معروف بود. در مراسم عزاداری محرم وقتی مسخواستند از شمرهای امروز حرف بزنند، درباره صدام حرف میزدند. 0 0 نرگس🐚 1404/1/13 خبرنگار غیر اعزامی جلد 1 سجاد محقق 3.6 4 صفحۀ 23 فوعه یک روستا بود که از زمان رومیان شهرت داشت. حالا سالهاست که شهرک شده است. 0 1 نرگس🐚 1404/1/15 خبرنگار غیر اعزامی جلد 1 سجاد محقق 3.6 4 صفحۀ 59 دلم بیشتر از چشمهایم گریه میکرد. 0 8 نرگس🐚 1404/1/17 خبرنگار غیر اعزامی جلد 1 سجاد محقق 3.6 4 صفحۀ 102 ۱۵ مارس ۲۰۱۱، روزی بود که زندگی من و همه مردم سوریه، بعد از آن به شکل دیگری درآمد. ... هیچیکمان در خواب هم کابوس روزهای بعد از آن را ندیده بود. 0 5 نرگس🐚 1404/1/19 خبرنگار غیر اعزامی جلد 1 سجاد محقق 3.6 4 صفحۀ 182 تو حصر به علت فشاری که به آدم میآید، نسبت به همه بدبین میشود. 0 5 نرگس🐚 1404/1/23 خبرنگار غیر اعزامی جلد 1 سجاد محقق 3.6 4 صفحۀ 304 ... از چی بترسم؟ از مرگ؟ 0 4 نرگس🐚 1404/1/19 خبرنگار غیر اعزامی جلد 1 سجاد محقق 3.6 4 صفحۀ 230 ... رویهی کابینتهایی را که خراب شده بود، برداشتیم تا آنها را لحد قبر بکنیم. خودم خاک ریختم روی برادرم. ای خاک بر سر من! 2 10 نرگس🐚 1404/1/18 خبرنگار غیر اعزامی جلد 1 سجاد محقق 3.6 4 صفحۀ 125 آن روزها شعاری بین شیعیان رایج شده بود. میگفتند: "لن تسبی زینب مرتین، لبیک یا زینب." 0 2 نرگس🐚 1404/1/24 خبرنگار غیر اعزامی جلد 1 سجاد محقق 3.6 4 صفحۀ 366 رویم را کردم به گنبد حضرت زینب سلام الله علیها و گفتم:"خدایا، به حق حضرت زینب، سرزمین ما رو آزاد کن." و من مطمئنم دیر یا زود به فوعه و کفریا بر میگردیم؛ به خانه و شهرمان که آزاد شده است، و من به وصیت پدرم عمل خواهم کرد. انشاالله. پایان 0 2 نرگس🐚 1404/1/24 خبرنگار غیر اعزامی جلد 1 سجاد محقق 3.6 4 صفحۀ 357 - حالت خوبه؟ برای کی داری خونه رو تمیز میکنی؟ ... + اگه خونمون تمیز باشه، شاید خرابش نکنن، شاید دلشون بسوزه خونه به این قشنگی و تمیزی رو خراب کنن. 0 2 نرگس🐚 1404/1/17 خبرنگار غیر اعزامی جلد 1 سجاد محقق 3.6 4 صفحۀ 86 - از ایران تعریف کن. ایرانیها چطور آدمهایی هستند؟ من داشتم میگفتم مثل سوریها؛ یک عالمه آدم خوب و یک عالمه آدم بد دارند. پدرم پرید وسط حرفم و گفت: "نخیر! ایرانیها فقط خوب هستند." خدابیامرز روی ایران خیلی تعصب داشت؛ بیشتر از من. 0 3 نرگس🐚 1404/1/22 خبرنگار غیر اعزامی جلد 1 سجاد محقق 3.6 4 صفحۀ 262 درختهای زیتون کهنسال خیلی بزرگاند. سطح زیر تاج آنها هشت متر مساحت دارد ... هر یکشان نزدیک صد و پنجاه کیلو، کمی بیشتر و کمتر، زیتون میدادند. 0 8 نرگس🐚 1404/1/17 خبرنگار غیر اعزامی جلد 1 سجاد محقق 3.6 4 صفحۀ 93 ... دوست داشتند با آمریکا دست بدهند و فکر میکردند دست دادن با آمریکا همهی مشکلات را حل میکند. اما نمیدانم چرا دست شکسته کشورهایی را که با آمریکا دست دادهاند، نگاه نمیکنند. 5 11 نرگس🐚 1404/1/14 خبرنگار غیر اعزامی جلد 1 سجاد محقق 3.6 4 صفحۀ 46 مردم فوعه، نفرت عجیبی از صدام داشتند و میدانستند صدام سرباز آمریکاست و به دستور آنها به ایران حمله کرده است. از آن سمت، ما امام خمینی را خیلی دوست داشتیم. 0 3