بریدهای از کتاب کشفم کن اثر طاهره مافی
1403/5/16
صفحۀ 192
کنجی میگوید:"باید بریم" موهایم را به نشانه ی محبت نوازش میکند که میدانم از او به ندرت سر میزند.چشمهایم را به شانه اش می چسبانم و میبندم.میخواهم از گرمای وجودش نیرو بگیرم.
کنجی میگوید:"باید بریم" موهایم را به نشانه ی محبت نوازش میکند که میدانم از او به ندرت سر میزند.چشمهایم را به شانه اش می چسبانم و میبندم.میخواهم از گرمای وجودش نیرو بگیرم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.