بریده‌ای از کتاب کشفم کن اثر طاهره مافی

دُژَم

دُژَم

1403/5/16

بریدۀ کتاب

صفحۀ 192

کنجی میگوید:"باید بریم" موهایم را به نشانه ی محبت نوازش میکند که میدانم از او به ندرت سر میزند.چشمهایم را به شانه اش می چسبانم و می‌بندم.میخواهم از گرمای وجودش نیرو بگیرم.

کنجی میگوید:"باید بریم" موهایم را به نشانه ی محبت نوازش میکند که میدانم از او به ندرت سر میزند.چشمهایم را به شانه اش می چسبانم و می‌بندم.میخواهم از گرمای وجودش نیرو بگیرم.

76

15

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.