بریدۀ کتاب
3 روز پیش
4.1
132
صفحۀ 253
در ذهنش انگار کسی حرف میزد. مدام حرفهای نا مربوط میزد. جمله ها پشت سر هم قطار می شدند اما او منتظرشان نبود. به کجای خاطرش آویخته بودند که حالا پیدایشان میشد؟
در ذهنش انگار کسی حرف میزد. مدام حرفهای نا مربوط میزد. جمله ها پشت سر هم قطار می شدند اما او منتظرشان نبود. به کجای خاطرش آویخته بودند که حالا پیدایشان میشد؟
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.