بریده‌ای از کتاب نمایش در ایران (یک مطالعه) اثر بهرام بیضایی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 150

در دوره ی رضا شاه، به نظر اولیای وقت رسید شور و خشونتی که دامنگیر اغلب دسته های عزاداری است ممکن است در نظر خارجیان به وحشیگری تعبیر شود. بنابراین در ۱۲۹۹ شمسی همه گونه تظاهرات مذهبی از جمله نمایش تعزیه ممنوع شد. ممنوعیت ممکن است دسته ها را از میان نبرد ولی نمایش را بی شک متلاشی می‌کند. دسته های تعزیه گردان از شهرها به قصبه ها و کوره ده ها رو کردند تا شاید آنجا به مدد مومنان محل - دور از مراکز ممنوعیت - بتوانند به حیات خود ادامه بدهند. این آغاز یک دوران رکود و رجعت و قهقرا بود. ... پس از کناره گیری رضا شاه در ۱۳۲۰، تعزیه که تقریباً شکوه سابق خود را از دست داده بود به قصد تجدید حیات دوباره به شهرها روی آورد ولی دیگر رسم و پسند روزگار عوض شده بود و مردمی که بین دو تمدن و فرهنگ[تمدن اسلام و غرب] سرگردان مانده بودند آنرا آنطور که باید نپذیرفتند. در ۱۳۲۷ ناظران ساختمانی دولت با ویران کردن تکیه ی دولت( که سالها غریب مانده و فرسوده گشته بود) نمایشخانه ای را فرو ریختند که معلوم نیست دیگر هرگز بتوانند نظیرش را بسازند. از سوی دیگر فاصله ی مردم با تعزیه به واسطه ی ظهور سرگرمی‌های پرزرق و هیاهوی تازه دائماً بیشتر شد، اینک تنها ایمان دورانی برخی از خرده کاسبان و بزرگان محلی و اقبال گروهی از عوام حامی این نمایش بود. تعزیه سال به سال فقیرانه تر شد، و اگر گاه جنبشی کرد طرفی نبست. (این کتاب در سال 1344 چاپ شده است.)

در دوره ی رضا شاه، به نظر اولیای وقت رسید شور و خشونتی که دامنگیر اغلب دسته های عزاداری است ممکن است در نظر خارجیان به وحشیگری تعبیر شود. بنابراین در ۱۲۹۹ شمسی همه گونه تظاهرات مذهبی از جمله نمایش تعزیه ممنوع شد. ممنوعیت ممکن است دسته ها را از میان نبرد ولی نمایش را بی شک متلاشی می‌کند. دسته های تعزیه گردان از شهرها به قصبه ها و کوره ده ها رو کردند تا شاید آنجا به مدد مومنان محل - دور از مراکز ممنوعیت - بتوانند به حیات خود ادامه بدهند. این آغاز یک دوران رکود و رجعت و قهقرا بود. ... پس از کناره گیری رضا شاه در ۱۳۲۰، تعزیه که تقریباً شکوه سابق خود را از دست داده بود به قصد تجدید حیات دوباره به شهرها روی آورد ولی دیگر رسم و پسند روزگار عوض شده بود و مردمی که بین دو تمدن و فرهنگ[تمدن اسلام و غرب] سرگردان مانده بودند آنرا آنطور که باید نپذیرفتند. در ۱۳۲۷ ناظران ساختمانی دولت با ویران کردن تکیه ی دولت( که سالها غریب مانده و فرسوده گشته بود) نمایشخانه ای را فرو ریختند که معلوم نیست دیگر هرگز بتوانند نظیرش را بسازند. از سوی دیگر فاصله ی مردم با تعزیه به واسطه ی ظهور سرگرمی‌های پرزرق و هیاهوی تازه دائماً بیشتر شد، اینک تنها ایمان دورانی برخی از خرده کاسبان و بزرگان محلی و اقبال گروهی از عوام حامی این نمایش بود. تعزیه سال به سال فقیرانه تر شد، و اگر گاه جنبشی کرد طرفی نبست. (این کتاب در سال 1344 چاپ شده است.)

12

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.