بریدۀ کتاب
1402/6/12
صفحۀ 25
بابا که از شکست سربازان در موصل شرمنده بود، نگاهش را از ما میدزدید. او بارها و بارها گفت: "اینو نمیفهمم. اونا به خودشون اجازه دادن یه مشت تروریست حقیر بیرونشون کنن." با این حال او در دفاع از ارتش اضافه کرد: "شهروندان موصل کار رو برای سربازا سخت کردن." اکثریت سنی شهر همیشه ارتش را به عنوان یک عنصر بیگانه میدیدند. داعش از این مسئله کاملا سوءاستفاده کرد. با تردید از او پرسیدم: "یعنی مردم موصل نیروهای جهادی رو ترجیح میدن؟" شانهاش را بالا انداخت. "این دشمنی هیچ منطقی نداره. گاهی وقتا مردم به تجربههای بد نیاز دارن تا قدر اون چیزی که کمتر بَده رو بدونن."
بابا که از شکست سربازان در موصل شرمنده بود، نگاهش را از ما میدزدید. او بارها و بارها گفت: "اینو نمیفهمم. اونا به خودشون اجازه دادن یه مشت تروریست حقیر بیرونشون کنن." با این حال او در دفاع از ارتش اضافه کرد: "شهروندان موصل کار رو برای سربازا سخت کردن." اکثریت سنی شهر همیشه ارتش را به عنوان یک عنصر بیگانه میدیدند. داعش از این مسئله کاملا سوءاستفاده کرد. با تردید از او پرسیدم: "یعنی مردم موصل نیروهای جهادی رو ترجیح میدن؟" شانهاش را بالا انداخت. "این دشمنی هیچ منطقی نداره. گاهی وقتا مردم به تجربههای بد نیاز دارن تا قدر اون چیزی که کمتر بَده رو بدونن."
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.