بریده‌ای از کتاب شب های روشن اثر فیودور داستایفسکی

دریا

دریا

1403/8/11

بریدۀ کتاب

صفحۀ 9

شب کم‌نظیری بود، خواننده‌ی عزیز! از آن شب‌ها که فقط در شور شباب ممکن است. آسمان به قدری پرستاره و روشن بود که وقتی به آن نگاه می‌کردی بی‌اختیار می‌پرسیدی آیا ممکن است چنین آسمانی این همه آدم‌های بدخلق و بوالهوس زیر چادر خود داشته باشد؟ بله، خواننده‌ی عزیز، این هم پرسشی است که فقط در دل یک جوان ممکن است پدید آید. در دل‌های خیلی جوان. اما ای کاش خدا این پرسش را هرچه بیشتر در دل شما بیندازد! پاراگراف اول کتاب

شب کم‌نظیری بود، خواننده‌ی عزیز! از آن شب‌ها که فقط در شور شباب ممکن است. آسمان به قدری پرستاره و روشن بود که وقتی به آن نگاه می‌کردی بی‌اختیار می‌پرسیدی آیا ممکن است چنین آسمانی این همه آدم‌های بدخلق و بوالهوس زیر چادر خود داشته باشد؟ بله، خواننده‌ی عزیز، این هم پرسشی است که فقط در دل یک جوان ممکن است پدید آید. در دل‌های خیلی جوان. اما ای کاش خدا این پرسش را هرچه بیشتر در دل شما بیندازد! پاراگراف اول کتاب

2

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.