بریده‌ای از کتاب دریاروندگان جزیره آبی تر اثر عباس معروفی

ftme

ftme

3 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 349

آدم گاهی دلش برای خودش تنگ می‌شود. می‌خواهد آن‌جا باشد و از این‌جا خودش را نگاه کند که سرگردان و خسته راه به جایی نمی‌برد. انسانی که تقلا می‌کند، دست و پا می‌زند و به کوچک‌ترین چیزی امید می‌بندد، بی‌فایده، بی‌فایده.

آدم گاهی دلش برای خودش تنگ می‌شود. می‌خواهد آن‌جا باشد و از این‌جا خودش را نگاه کند که سرگردان و خسته راه به جایی نمی‌برد. انسانی که تقلا می‌کند، دست و پا می‌زند و به کوچک‌ترین چیزی امید می‌بندد، بی‌فایده، بی‌فایده.

20

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.