بریدهای از کتاب ایران بین دو کودتا اثر داريوش رحمانيان
1403/1/20
صفحۀ 165
محمد علی کاتوزیان که بر پایه تعبير و مفهوم «شبه مدرنیسم» کل مسائل دوره رضاشاه و پس از آن را نقد و ارزیابی کرده است، درباره اقدامات صنعتی و اقتصادی دوره رضاشاه نیز بر همان پایه داوری منفی کرده است. طبق تعریف وی، در تلقی شبه مدرنیستی، علم تا حد قوانین فناورانه یا مکانیکی عام فروکاسته و پیشرفت اجتماعی صرفاً به رشد کمی تولید و فناوری محدود میشود. در نگرش شبه مدرنیستی که برداشتی سطحی از مدرنیسم است فناوری جدید حلال همه مشکلات و درمان قطعی همه مشکلات اجتماعی و اقتصادی پنداشته میشود. بنابراین پیروان این نگرش به ارزشهای بومی اجتماعی و روشهای تولید سنتی نگاهی حقارتبار دارند و آنها را علل عقبماندگی و سرچشمه شرمساری ملی میانگارند. از نظر کاتوزیان این نگرش از سال ۱۳۰۵ یعنی از آغاز سلطنت پهلوی بر ایران حاکم شد و سرانجام انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ پاسخ و واکنشی در برابر آن بود. او کارنامه اقتصادی رضاشاه را یکسره منفی ارزیابی میکند. استدلال او بر این پایه استوار است که راهبردهای سرمایهگذاری در دوره رضاشاه متناسب و معقول نبوده و جملگی از محل درآمدهای نفت و مالیاتهای غیر مستقیم بوده که بار آن بر دوش مردم فشار میآورده است. ضمناً گویی هدف بیشتر این بوده که کارخانه یا کارخانههایی ساخته شود، حال هرچه میخواهد باشد. بنابراین سیاستهای اقتصادی رضاشاه با سرمایهگذاری در طرحهای پرهزینه و کم بازده موجب اتلاف منابع ملی میشده است. فساد اداری در مدیریت کارخانهها، عدم امنیت شغلی مدیران و بیثباتی در مدیریت، بیقاعدگی در اهداف تولیدی و قیمتگذاری، توزیع نابرابر در مصرف، درآمدها، رفاه و تمرکز سرمایهگذاریها و برنامههای صنعتی و اقتصادی در تهران و چند شهر عمده دیگر از جمله دلایل دیگری است که کاتوزیان برای توجیه دیدگاه خود ارائه میدهد.
محمد علی کاتوزیان که بر پایه تعبير و مفهوم «شبه مدرنیسم» کل مسائل دوره رضاشاه و پس از آن را نقد و ارزیابی کرده است، درباره اقدامات صنعتی و اقتصادی دوره رضاشاه نیز بر همان پایه داوری منفی کرده است. طبق تعریف وی، در تلقی شبه مدرنیستی، علم تا حد قوانین فناورانه یا مکانیکی عام فروکاسته و پیشرفت اجتماعی صرفاً به رشد کمی تولید و فناوری محدود میشود. در نگرش شبه مدرنیستی که برداشتی سطحی از مدرنیسم است فناوری جدید حلال همه مشکلات و درمان قطعی همه مشکلات اجتماعی و اقتصادی پنداشته میشود. بنابراین پیروان این نگرش به ارزشهای بومی اجتماعی و روشهای تولید سنتی نگاهی حقارتبار دارند و آنها را علل عقبماندگی و سرچشمه شرمساری ملی میانگارند. از نظر کاتوزیان این نگرش از سال ۱۳۰۵ یعنی از آغاز سلطنت پهلوی بر ایران حاکم شد و سرانجام انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ پاسخ و واکنشی در برابر آن بود. او کارنامه اقتصادی رضاشاه را یکسره منفی ارزیابی میکند. استدلال او بر این پایه استوار است که راهبردهای سرمایهگذاری در دوره رضاشاه متناسب و معقول نبوده و جملگی از محل درآمدهای نفت و مالیاتهای غیر مستقیم بوده که بار آن بر دوش مردم فشار میآورده است. ضمناً گویی هدف بیشتر این بوده که کارخانه یا کارخانههایی ساخته شود، حال هرچه میخواهد باشد. بنابراین سیاستهای اقتصادی رضاشاه با سرمایهگذاری در طرحهای پرهزینه و کم بازده موجب اتلاف منابع ملی میشده است. فساد اداری در مدیریت کارخانهها، عدم امنیت شغلی مدیران و بیثباتی در مدیریت، بیقاعدگی در اهداف تولیدی و قیمتگذاری، توزیع نابرابر در مصرف، درآمدها، رفاه و تمرکز سرمایهگذاریها و برنامههای صنعتی و اقتصادی در تهران و چند شهر عمده دیگر از جمله دلایل دیگری است که کاتوزیان برای توجیه دیدگاه خود ارائه میدهد.
0
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.