بریدهای از کتاب بنویس من زن عرب نیستم اثر زنان نویسنده ی عرب
1403/4/5
صفحۀ 102
هر وقت میخواهم چیزی را از یاد ببرم، به دامن خواب پناه میبرم. شهر هم هر وقت بخواهد فراموش کند به خواب میرود. گاهی احساس میکنم جنگی رخ نداده است. یک روز مردم شهر از صلح خسته شدند. دوست داشتند فراموش کنند و از همین رو خوابیدند. شب چهاردهم آوریل سال ۱۹۷۵، شهر به خواب رفت و تمام مردم رؤیای جنگ را دیدند. شاید نخستین بار در تاریخ بود که هزاران نفر یک رؤیا داشتند.
هر وقت میخواهم چیزی را از یاد ببرم، به دامن خواب پناه میبرم. شهر هم هر وقت بخواهد فراموش کند به خواب میرود. گاهی احساس میکنم جنگی رخ نداده است. یک روز مردم شهر از صلح خسته شدند. دوست داشتند فراموش کنند و از همین رو خوابیدند. شب چهاردهم آوریل سال ۱۹۷۵، شهر به خواب رفت و تمام مردم رؤیای جنگ را دیدند. شاید نخستین بار در تاریخ بود که هزاران نفر یک رؤیا داشتند.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.