بریدهای از کتاب ترکش دوست داشتنی: زندگی و خاطرات احمد ابوالقاسمی اثر محمد خسروی راد
3 روز پیش
صفحۀ 146
احساس گناه به کنار، شرم و خجالت روزه خواری توی خیابان، وادارمان کرد به طرف جوی خیابان بپریم و مانده ی چاغاله های نازنینم را تف کنیم توی جوی. بقیهی راه را به جبهه فکر کردیم و ماه رمضان و به کسانی که قرار بود بروند جبهه و اَز آرمان ها و میهن دفاع کنند. اَما توی خیابان راست راست راه میروند و روزه میخورند، آن هم از نوع چاغاله اش که می تواند دهان هر رهگذری را آب بیندازد.
احساس گناه به کنار، شرم و خجالت روزه خواری توی خیابان، وادارمان کرد به طرف جوی خیابان بپریم و مانده ی چاغاله های نازنینم را تف کنیم توی جوی. بقیهی راه را به جبهه فکر کردیم و ماه رمضان و به کسانی که قرار بود بروند جبهه و اَز آرمان ها و میهن دفاع کنند. اَما توی خیابان راست راست راه میروند و روزه میخورند، آن هم از نوع چاغاله اش که می تواند دهان هر رهگذری را آب بیندازد.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.