بریدهای از کتاب موعظه (نمایشنامه) اثر دیوید مامت
1404/1/30
صفحۀ 12
بياين لبخند بزنيم، بياين يه پوزخند ابلهانه بچسبونيم روى صورتهامون كه به همهى دنيا بگه: 《آره، من مى دونم اوضاع از چه قراره، اما دارم وانمود میکنم كه حاليم نیست من بدبختى رو مى بینم...درد رو...امــيدهاى ازدست رفته توى زندگیهای روزمزمرهمونو...وحشت از تنهايى رو.. وحشت از مرگ رو... دقت كنين، میخوام آخرشو بگم : 《...و در برابر همهى اينها لبحند میزنم و همصدا با اولياى مقدس مىگم "خدايا، اين دنيا خيلى وقته كه همينجوریه. صد سال ديگه هم بگذره باز همين جوريه شايد.》 مكث. و اين ختم كلامه.
بياين لبخند بزنيم، بياين يه پوزخند ابلهانه بچسبونيم روى صورتهامون كه به همهى دنيا بگه: 《آره، من مى دونم اوضاع از چه قراره، اما دارم وانمود میکنم كه حاليم نیست من بدبختى رو مى بینم...درد رو...امــيدهاى ازدست رفته توى زندگیهای روزمزمرهمونو...وحشت از تنهايى رو.. وحشت از مرگ رو... دقت كنين، میخوام آخرشو بگم : 《...و در برابر همهى اينها لبحند میزنم و همصدا با اولياى مقدس مىگم "خدايا، اين دنيا خيلى وقته كه همينجوریه. صد سال ديگه هم بگذره باز همين جوريه شايد.》 مكث. و اين ختم كلامه.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.