mohamahamin

mohamahamin

@mohamadamin77

15 دنبال شده

1 دنبال کننده

پیشنهاد کاربر برای شما

یادداشت‌ها

این کاربر هنوز یادداشتی ننوشته است.

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

این کاربر هنوز بریده کتابی ننوشته است.

فعالیت‌ها

mohamahamin پسندید.

39

mohamahamin پسندید.
          اولش فقط جذب عنوان کتاب شدم، به قول دوستی کتاب درباره «کتاب» قطعا برای ما کتابدوستا جذابیت داره، اما بعد کم کم سوژه‌ی ناب داستان من رو با خودش همراه کرد و طوری عاشقش شدم که قبل از تموم شدنش برای چند نفر تعریفش کردم و ذوقم برای حرف زدن راجع بهش رو خاموش نکردم.
شخصیت اصلی داستان دختری به نام «نورا»ست که تصمیم به خودکشی می‌گیره و قبل از اینکه دنیا رو ترک کنه وارد کتابخانه نیمه شب میشه و بهش این فرصت داده میشه تا هزاران هزار زندگی و سرنوشت احتمالیش رو تجربه و زندگی کنه.
گرچه تا همین‌جای موضوع هم حسابی جذابیت داره ولی   تجربیات نورا و حرف‌های «خانم اِلم» واقعا نقطه عطف داستان هستند.
اکثر ما جایی از زندگی احساس کردیم که اگه انتخاب دیگه‌ای می‌کردیم شاید زندگی بهتری داشتیم. خوندن این کتاب رو به همه‌ی اونایی که حتی یکبار این احساس رو تجربه کردن به شدت پیشنهاد می‌کنم.
تنها نکته‌ی منفی که از داستان میشه پیدا کرد گرایش انحرافی برادر نورا و تلاش نویسنده برای طبیعی و عادی نشون دادن این گرایش بود.
        

56

mohamahamin پسندید.
          جستارها، هر کدام آدم را پرتاب می‌کند به مختصاتی ناآشنا، بدون اینکه درگیر جزئیات گردشگرانه‌ی رایج در سفرنامه‌ها شوی. البته که مخاطب باید در اصل با این نوع روایت همراه باشد و بتواند خود را در دریچه دید نویسنده قرار دهد، و البته تواضع نویسنده  این کار را دلپذیرتر می‌کند. 
شخصاً دوست داشتم بعضی جستارها طولانی‌تر می‌بودند؛ مثلاً روایت بامیان در ذهنم ناقص نقش بست و بعداً که متن کامل‌تر را در وبسایت شخصی نویسنده خواندم، فکر کردم شاید نیازی به این حد از ویرایش و بریدن متن در کتاب نبوده است.
بعضی نظرات را که در اینجا خواندم از رویکرد قیم‌مآبانه‌ی بعضی مخاطبان کتاب شگفت‌زده شدم. نشر اطراف طیف وسیعی از خوانندگان را با خود همراه کرده، از این بین اما فقط «انقلابی‌ها» به خود اجازه می‌دهند که اطراف را منحرف‌شده از مسیر(!) بدانند، سبک مورد پسند خود را شبیه هزار عرصه‌ی دیگر تحمیل کنند و شاکی باشند که این کتاب چرا ممیزی نشده! اگر اطراف در جایی ایستاده که تن به سلیقه‌ی انحصارطلب و ناسیونالیسم دینيِ موجود در این نظرات نداده، مایه‌ی افتخار است؛ و امیدوارم کسانی که از جستارها، «خودتحقیری ملی» برداشت می‌کنند و دلخورند که چرا درباره «مقدسات دینی» با آب و تاب بیشتری نوشته نشده، روزی از جهان کوچک و بسته‌ی خود بیرون بیایند.
        

46