متن کتاب را پیدا نکردم پس صوتی این کتاب را از طاقچه تهیه کردم با صدای محمد عمرانی.
به دنبال همان رمانهای اسطورهای رفتم سراغ این کتاب. خب ارجاعش به لیلی و مجنون نظامی گنجوی و داستانهای شاهنامه بسیار واضح است. اما خود داستان نکتههایی داشت.
اول اینکه راوی خیلی باحوصله و خیلی با جزییات همهچیز را تعریف میکند. همین من را به این ظن انداخت که این راوی، با این حجم از پرگویی چرا از گذشته خودش و خواهرش فرنگیس اطلاعاتی به من نمیدهد. چرا اگر عشق را در زندگی لیلا واکاوی میکند ما وارد گذشته خودش نمیشویم تا ببینیم تجربههای جوانیاش چطور بوده.
اینطور شد که من وسط رمان جستجو کردم و فهمیدم بله.... اسماعیل فصیح در کتابهای دیگرش زندگی جلال آرین راوی داستان و خواهرش فرنگیس را تعریف کرده است. اگر میدانستم این کتاب یک پشتوانه دیگری هم دارد شاید از آنها خواندن را شروع میکردم.
خلاصه نمیدانم چه کسی باید به من میگفت این کتاب ادامه کتاب دیگری است. حداقل این توضیح میتوانست در خود کتاب بیاید. یا نویسنده من را ابهام بیرون بیاورد و فرض را بر این بگیرد که کسی کتابهای قبلی را نخوانده.
بگذریم...
اسم کتاب تراژدی کمدی پارس است. تراژدی و پارسش قبول اما کمدیاش را نفهمیدم از کجا آمد.
همانطور که گفتم داستان پر از جزییات خستهکننده است اما عشقی که در آن شکل میگیرد برای من جذاب است. هرچند راوی پرگوی ما، خیلی هم خوب احساسات را بیان نمیکند. گاهی من شک میکردم که واقعاً عاشق است یا دارد یکجورهایی انجاموظیفه میکند.
اما ماجرا طوری هست که بخواهید گوش بدهید تا ببینید آخرش چه میشود.
درهرصورت من پشیمان نیستم که این کتاب از اسماعیل فصیح را گوش دادم.