مهسا

مهسا

@mahsa_nm

1 دنبال شده

2 دنبال کننده

            چنل تلگرام تاریخ هنر مارو دنبال کنید🎨💫
          
abar_honarmand

یادداشت‌ها

این کاربر هنوز یادداشتی ثبت نکرده است.

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

فعالیت‌ها

مهسا پسندید.
بار دیگر شهری که دوست می داشتم

8

مهسا پسندید.
بار دیگر شهری که دوست می داشتم
               احتمالا شنیده اید که اسم هلیا توسط نادر ابراهیمی ساخته شده. سال‌ها پیش، نادر ابراهیمی در حالی که با اتوبوس از تهران به اصفهان سفر می کرد، شروع به بازی و در هم ریختن واژه‌ی «الهی» کرد تا بتواند از دل آن نامی خوش‌آهنگ و متفاوت بسازد. پس از مدتی واژه‌ی خودساخته‌ی «هلیا» را از به هم ریختن حروف واژه‌ی «الهی» ساخت و در داستان بلند «بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم» به کار برد. پس از انتشار کتاب، این اسم در میان مردم رواج پیدا کرد و جزو نام‌های ایرانی محسوب شد.  نام دختر بزرگ نادر ابراهیمی هم هلیا است. مدت‌ها بعد نادر ابراهیمی متوجه شد که واژه‌ی «هلیو» در لاتین قدیم به معنی خورشید است. بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم داستان هلیا، دختر خان، است که دل به پسر کشاورزی که هم‌بازی کودکی‌اش بوده می‌سپارد. آن‌ها تصمیم به ازدواج می‌گیرند اما به دلیل مخالفت خانواده‌هایشان مجبور می‌شوند به چمخاله فرار کنند. پس از مدتی هلیا که برخلاف راوی توان به دوش کشیدن بار مشکلات را ندارد، معشوقش را رها می‌کند و به زادگاه بازمی‌گردد در حالی که پسر تا سال‌ها بعد تسلیم نمی‌شود.

+بخواب هلیا، دیر است. دود دیدگانت را آزار می‌دهد. دیگر نگاه هیچ کس بخار پنجره‌ات را پاک نخواهد کرد. دیگر هیچ کس از خیابان خالی کنار خانه‌ی تو نخواهد گذشت. چشمانِ تو چه دارد که به شب بگوید؟ سگ‌ها رویای عابری را که از آن سوی باغ نارنج می‌گذرد پاره می‌کنند. شب از من خالی ست هلیا. گل‌های سرخِ میخک، مهمان رومیزی طلایی رنگ اتاق تو هستند. اما گل‌های اطلسی، شیپوهای کوچک کودکان. عابر در جستجوی پاره‌های یک رویا ذهن فرسوده‌اش را می‌کاود. قماربازها تا صبح بیدار خواهند نشت، و دود، دیدگانت را آزار خواهد داد. آنها که تا سپیدِ صبح بیدار می‌نشینند ستایشگران بیداری نیستند. رهگذر، پاره‌های تصورش را نمی‌یابد و به خود می‌گوید که به همه چیز می‌شود اندیشید، و سگ‌ها را نفرین می کند. نفرین، پیام آور درماندگی ست و دشنام برای او برادری ست حقیر…

     راوی بعد از یازده سال، بار دیگر به شهری که دوست داشته برمی‌گردد؛ حالا مادرش از غم دوری او مرده و پدرش حاضر به ملاقات نمی‌شود. در زادگاه دیگر خبری از عاشقانگی نیست، تنها یادی محو باقی مانده از آن‌چه بر او رفته. 
کتاب از سه فصل تشکیل شده: بارانِ رؤیای پاییز، پنج نامه از ساحل چمخاله به ستاره‌آباد، پایانِ بارانِ رؤیا. نثر موزون و شعروار داستان مطالعه‌اش را دل‌پذیر می‌کند اما از طرف دیگر جملات قصار و استفاده‌ی زیاد از استعاره کمی من را دل‌زده کرد. دوست داشتم بهتر و روان‌تر بفهمم که چه خبر است و راوی داستان چه می‌گوید. :))

     به مرحوم ابراهیمی ارادت قلبی ویژه‌ای دارم. چه خوب که این مرد در این جغرافیا زیسته، ساخته و نوشته! روحش شاد.

+آهنگ‌ها تنهایی را تسکین می‌دهند؛ اما تسکینِ تنهایی تسکینِ درد نیست. در کنار بیگانه‌ها زیستن در میان بی‌رنگی و صدا زیستن است. اینک اصوات، بی‌دلیل‌ترینِ جاری‌شدگان در فضا هستند. وقتی همه می‌گویند، هیچ‌کس نمی‌شنود. به خاطر داشته باش! سکوت، اثبات تهی بودن نمی‌کند. اینک آن که می‌گوید تهی ست – و رُفتگران بی‌دلیل نیست که شب را انتخاب کرده‌اند.
        

53

مهسا پسندید.
یک عاشقانه ی آرام

22

مهسا پسندید.
قرآن کریم با چهار ترجمه کهن: برگرفته از تفسیر طبری، تفسیر سورآبادی، تفسیر ابوالفتوح رازی، تفسیر کشف الاسرار
          اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ يَعْتَصِمُ بِحَبْلِهِ، وَ يَأْوِي مِنَ الْمُتَشَابِهَاتِ إِلَى حِرْزِ مَعْقِلِهِ، وَ يَسْكُنُ فِي ظِلِّ جَنَاحِهِ، وَ يَهْتَدِي بِضَوْءِ صَبَاحِهِ، وَ يَقْتَدِي بِتَبَلُّجِ أَسْفَارِهِ، وَ يَسْتَصْبِحُ بِمِصْبَاحِهِ، وَ لَا يَلْتَمِسُ الْهُدَى فِي غَيْرِهِ.

بار خدايا بر‌ محمد ‌و‌ آل‌ او‌ درود فرست، ‌و‌ ما‌ را‌ از‌ كسانى قرار ده‌ كه‌ به‌ ريسمان قرآن چنگ مى زنند، ‌و‌ از‌ چيزهائى كه‌ مانند يكديگرند ‌و‌ به‌ هم اشتباه مى شوند به‌ پناهگاه محكم ‌و‌ استوارش پناه مى برند، ‌و‌ در‌ سايه ‌ى‌ بال ‌آن آرام گيرند، ‌و‌ به‌ روشنى بامدادش راه مى يابند، ‌و‌ به‌ درخشيدن روشنائى ‌آن اقتداء مى كنند، ‌و‌ از‌ چراغ ‌آن چراغ مى افروزند ‌و‌ هدايت ‌و‌ رستگارى را‌ در‌ غير ‌آن نمى طلبند.


 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ احْطُطْ بِالْقُرْآنِ عَنَّا ثِقْلَ الْأَوْزَارِ، وَ هَبْ لَنَا حُسْنَ شَمَائِلِ الْأَبْرَارِ، وَ اقْفُ بِنَا آثَارَ الَّذِينَ قَامُوا لَكَ بِهِ آنَاءَ اللَّيْلِ وَ أَطْرَافَ النَّهَارِ حَتَّى تُطَهِّرَنَا مِنْ كُلِّ دَنَسٍ بِتَطْهِيرِهِ، وَ تَقْفُوَ بِنَا آثَارَ الَّذِينَ اسْتَضَاءُوا بِنُورِهِ، وَ لَمْ يُلْهِهِمُ الْأَمَلُ عَنِ الْعَمَلِ فَيَقْطَعَهُمْ بِخُدَعِ غُرُورِهِ.

 بار خدايا بر‌ محمد ‌و‌ آل‌ او‌ درود فرست ‌و‌ به‌ وسيله ‌ى‌ قرآن بار سنگين گناهان را‌ از‌ ما‌ بيانداز، ‌و‌ خوهاى نيكوى نيكوكاران را‌ به‌ ما‌ ببخش، ‌و‌ ما‌ را‌ پيرو نشانه هاى كسانى بگردان كه‌ در‌ ساعات شب ‌و‌ بامداد ‌و‌ شام قرآن را‌ براى تو‌ بپا داشتند تا‌ به‌ سبب پاك كردن ‌آن ما‌ را‌ از‌ هر‌ چركى پاك نمائى، ‌و‌ پيرو نشانه هاى كسانى گردانى كه‌ به‌ روشنائى قرآن روشنى جستند ‌و‌ آرزو آنها را‌ از‌ كار (بندگى) باز نداشته كه‌ به‌ فريبهاى مغروركننده اش آنان را‌ فرا گرفته تباه گرداند.


اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ شَرِّفْ بُنْيَانَهُ، وَ عَظِّمْ بُرْهَانَهُ، وَ ثَقِّلْ مِيزَانَهُ، وَ تَقَبَّلْ شَفَاعَتَهُ، وَ قَرِّبْ وَسِيلَتَهُ، وَ بَيِّضْ وَجْهَهُ، وَ أَتِمَّ نُورَهُ، وَ ارْفَعْ دَرَجَتَهُ

بار خدايا بر‌ محمد ‌و‌ آل‌ محمد درود فرست، ‌و‌ بناء (دين) او‌ را‌ بلند كن، ‌و‌ دليل او‌ (قرآن) را‌ بزرگ گردان، ‌و‌ ترازوى (حسنات) او‌ را‌ سنگين نما، ‌و‌ شفاعتش را‌ بپذير ‌و‌ منزلتش را‌ (نزد خود) نزديك، ‌و‌ رويش را‌ سفيد فرما ‌و‌ نورش را‌ كامل ساز، ‌و‌ درجه ‌و‌ مرتبه اش را‌ بالا بر، 



 وَ أَحْيِنَا عَلَى سُنَّتِهِ، وَ تَوَفَّنَا عَلَى مِلَّتِهِ وَ خُذْ بِنَا مِنْهَاجَهُ، وَ اسْلُكْ بِنَا سَبِيلَهُ، وَ اجْعَلْنَا مِنْ أَهْلِ طَاعَتِهِ، وَ احْشُرْنَا فِي زُمْرَتِهِ، وَ أَوْرِدْنَا حَوْضَهُ، وَ اسْقِنَا بِكَأْسِهِ

و ما‌ را‌ بر‌ طريقه ‌و‌ روش او‌ زنده بدار، ‌و‌ بر‌ دين او‌ بميران، ‌و‌ در‌ راه آشكارش سير ده، ‌و‌ به‌ راه ‌و‌ طريقه اش ببر، ‌و‌ از‌ فرمانبران او‌ قرار ده، ‌و‌ در‌ گروه او‌ محشور فرما، ‌و‌ به‌ حوض او‌ وارد ساز، ‌و‌ از‌ جام ‌آن سيرابمان گردان.

بخش هایی از دعای چهل و دوم صحیفه سجادیه
        

14

مهسا پسندید.
تجزیه و تحلیل آثار هنرهای تجسمی
          اگر چه مطالعه تاریخ هنر بر اساس بررسی خود آثار هنری انجام می‌شود اما صرف تماشای آثار برای تجزیه و تحلیل کافی نیست. ما نیازمند پیگیری روشی اصولی و نظام‌مند برای مطالعه آثار و مقایسه آنها با یکدیگر هستیم. نویسنده کتاب، چارلز آر. جنسن، استاد تاریخ هنر است که در این راه ما را یاری می‌دهد. او سعی کرده جنبه‌های مشترک آثار هنری را مورد توجه قرار دهد و با شناساندن اصول متداول در تاریخ هنر به ادراک مخاطب از تصاویر و مفاهیم کمک کند. 
جنسن با سبکی ساده و روان در سه مرحله مطالبش را عرضه می‌کند: مرحله اول جمع‌آوری اطلاعات درباره موضوع، فرم و محتوای آثار است. مرحله دوم پردازش اطلاعات جمع‌آوری شده است به هدف رسیدن به توصیف و تفسیر شخصی و در نهایت نتیجه‌گیری است. مرحله سوم نیز نحوه تهیه گزارش اطلاعات و تفاسیر به قصد انجام نتیجه‌گیری‌های نهایی است.

این کتاب به مخاطبان، تحلیل‌گران، منتقدان عرصه هنرهای تجسمی و همچنین به نقاشان، مجسمه‌سازان و به طور کلی مجریان هنرهای تجسمی پیشنهاد می‌شود.
        

10

مهسا پسندید.
جاذبه و دافعه علی (ع)

17

مهسا پسندید.
ارزیابی شتابزده

14