شاید فقط به خاطر نزدیکی دغدغه های شخصی خودم دارم این جملات را میگویم اما


واقعاً توصیه میکنم اگر خواندید و حس کردید و درون خود گفتید که( « ای وای ») به یک بار خواندن بسنده نکنید ، الحمدلله کوتاه است از اول تا آخرش بیشتر دو ساعت نمی شود، هر چند مدت یک بار برای خود تکرارش کنید ، مطمئن باشید آنقدر این دنیا مسیر ما را کج و پیچ های ما را شل میکند که دائماً نیاز به یک نقشه و آچار داریم.

البته که کتاب نقشه به شما نمی‌دهد اما یادآورتان میشود که بدون نقشه به راه نیافتید 
      

        یا صاحب الزمان خیلی دلم شکست برای شما 

همون چند صفحه اول کتاب یه جایی می‌نویسه در ابتدای قصه ظهور امام وقتی که تنها«شاید هم با تعدادی از یاران ، شک کردم »داره یک مسیر رو طی می‌کنه ، دچار و رو در رو با دشمناش میشه، آقای کورانی نوشته که از دل حدیث داره این حرف رو می‌زنه. میگه امام زمان مثل اون لحظه‌ای که موسی رسید به دریا و مضطرب شد اضطراب می‌گیره. 

نمی‌دونم که چطوری باید دل آشوبه و نگرانی رو با جایگاه عصمت امام جمعش کرد.
 اما می‌تونم این حسو که روبروت بسته باشه و منتظر کمک خدا باشی رو درک کنم . 

شاید اصلاً  با همین جمله‌ای که می‌خوام بگم این شبهه هم حل بشه ؛ جنس اون اضطراب و دل آشوبه فرق می‌کنه با جنس اضطراب‌های معمولی. 
یه اضطراب منتظرانه‌ایه.
یعنی چی:
مثل منتظر بودن برای رسیدن دوستت سر قرار آشتی کنان. 
شیرینه خیلی شیرینه.
 اینکه می‌دونی تا چند لحظه دیگه رابطت با دوستت درست میشه شاید حتی یک هدیه‌ای هم رد و بدل بشه .
 اما تا وقتی نیاد و بغلش نکنی یه اضطراب منتظرانه‌ای که اتفاقاً جذاب و قشنگ و محرک  هست در دلت میشینه.

الباقی حرف ها با خودتان......

      

        حکمت ۳۶۷ 
وَ مَنِ اِسْتَشْعَرَ اَلشَّغَفَ بِهَا مَلَأَتْ ضَمِيرَهُ أَشْجَاناً لَهُنَّ رَقْصٌ عَلَى سُوَيْدَاءِ قَلْبِهِ هَمٌّ يَشْغَلُهُ وَ غَمٌّ يَحْزُنُهُ كَذَلِكَ حَتَّى يُؤْخَذَ بِكَظَمِهِ فَيُلْقَى بِالْفَضَاءِ مُنْقَطِعاً أَبْهَرَاهُ هَيِّناً عَلَى اَللَّهِ فَنَاؤُهُ وَ عَلَى اَلْإِخْوَانِ إِلْقَاؤُهُ
 و آن كس كه به دنياى حرام عشق ورزيد، درونش پر از اندوه شد، و غم و اندوه‌ها در خانه دلش رقصان گشت، كه از سويى سرگرمش سازند، و از سويى ديگر رهايش نمايند، تا آنجا كه گلويش را گرفته در گوشه‌اى بميرد، رگ‌هاى حيات او قطع شده، و نابود ساختن او بر خدا آسان، و به گور انداختن او به دست دوستان است.



چقدر برایم جالب بود اون لحظه‌ای که ما با خودمون کاری می‌کنیم که نابود کردنمان را به نفع خودمان کرده ایم.


خدا حتی اون لحظه‌ای که عشق دنیا را تو قلب خودمون راه بدیم، نگاهی دلسوزانه دارد. باز هم به دنبال منفعت ماست.

اوجایی که مولا می‌فرماید نابود کردنت بر خدا آسان می‌شود یعنی چی ؟

هممون می‌دونیم که نابود کردنمون همیشه برای خدا راحته ولی برای اینکه خدا دنبال سود و منفعت ماست صبر می‌کنه ، تا درست شیم.
من به نظرم رسید آسون شدن برای خدا یعنی که بعد از وارد شدن عشق دنیا به قلب یک بنده اتفاقاً به نفعشه که بمیره وگرنه هر روز بدتر از دیروزش میشه اینطوریه که خدا رضایت میده به نابود شدنش واسه اینکه به نفعشه بدتر نشه.

الباقی حرف ها با خودتان.....
      

        فاضل نظری و شعرهایش بوی خیالات و افکار آشنا می‌دهند و همین آشنا بودن حرف‌هایش با افکارمان ، اینطور ما را به هم می‌ریزد  و مجذوب نوشته‌های روی دفتر عاشقی فاضل می شویم.
در ارتباط با کتاب‌های فاضل نظری نظر یا یادداشت خاصی ندارم غیر از اینکه آنقدر درگیر شعرهایش می‌شوم و آنقدر با شعرهایش احساس قرابت دارم که از خود بی‌خود شده و سلاح نقد و ارزیابی را زمین گذاشته و لذت می‌برم 


و آرزو می‌کنم که شیرینی تلخی‌های شعر فاضل را بچشید.
      

        غلامحسین افشردی 

منظومه فکری هر کسی را در بخش های مختلف آدم های مختلف تشکیل میدهند. شهید باقری از آن شهدایی است که منظومه فکری تمام یا بهتره بگویم اکثر فرماندهان بعد از خود را تحت تاثیر خود قرار داد ‌.

امروز اگر صدای ما با همت همت‌ها و از خود گذشتن خرازی‌ها و جان فدا شدن سلیمانی‌ها بلند است باید بدانیم که همه دانش آموخته مکتب باقری بودند و چه عجیب که حسن باقری را نشناختیم و نه تلاشی کردیم که بشناسیم چه برسد به آنکه تلاش کنیم او را به دیگران بشناسانیم. 

مجموعه یادگاران مجموعه شناخته شده‌ای است زندگینامه شهدا را به طور مختصر از مبدا تا شهادت به صورت داستانک‌های بعضاً بی‌ربط به هم و با فاصله از یکدیگر طی می‌کند ،اما حداقل تلاشی کرده تا این شهید را به دیگران بشناساند.
      

        توقع خاصی از کتاب نداشته باشید یک کتاب درسی دانشگاهی است . یک متن علمی و در بعضی از موارد سطحی،یقیناً شما با خوندن این کتاب از دریای عمیق هر کدام از ادیان فقط دورنمای ساده‌ای دریافت خواهید کرد که برای بحث‌های دم دستی ،عامیانه و عوامانه اطلاعات خوبیست.
      

        در اندیشه های من همیشه دو کلمه نیاز و تاثیر از جایگاه مهمی برخوردار است. 
همانطور که هر انسان درست و مسلمان راستین تحت تاثیر قرآن است و نیازمند روایات من هم در زندگی خود تحت تاثیر بعضی از کتاب‌ها و از طرف دیگر نیازمند برخی دیگر از کتاب ها هستم.

دروغ نگفتم اگر بگویم واقعا نیاز دارم هر از چند گاهی درباره این شاهدان خدا بر روی زمین بخوانم؛ بخوانم تا نیازم برطرف گردد نیازهایی که حاکی از زمینی شدنم هستند ،یقیناً باید از این زمینی شدن فاصله بگیرم به خاطر همین به سوی شهدا فرار می‌کنم ،فرار می‌کنم تا راه و رسم دل کندن را یاد بگیرم.
نمی‌خواهم بگویم راه و رسم بلدم اما هر آنچه بلدم مطمئناً سهم عظیمی‌اش را مدیون دانشمند معنوی دانشگر هستم.
      

        عجیب است 
عجیب است 
عجیب!

با اینکه چند سالی از خواندن این کتاب می‌گذرد ، اما هنوز اگر بخواهم کتابی معرفی بکنم به کسی ، یا بگویم تحت تأثیر کتابی هستم ، یا کتاب های مورد علاقه خود را معرفی کنم حتماً در تمام این لیست ها  «آدم شدن چه مشکل» را قرار میدهم.
یقیناً اثر کلام و اندیشه های پیر مردم خمین است که در کتاب جاری شده و اون را به یک منشور راهنما تبدیل کرده.