لیلا حاتم پور

لیلا حاتم پور

@Leilah

1 دنبال شده

1 دنبال کننده

            
          

یادداشت‌ها

این کاربر هنوز یادداشتی ثبت نکرده است.

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز باشگاهی ندارد.

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

فعالیت‌ها

            خوندن کتاب رو به امید یه داستان جنایی و رمز آلود شروع کردم و با توجه به اسم کتاب توقع کاملا متفاوتی داشتم و تمام داستان منتظر بودم سر و کله یه پستچی پیدا بشه که خبری نشد. 
داستان من رو به یاد بیگانه کامو انداخت و جالبه که کامو از این کتاب تعریف کرده ولی با همه ی اینها اصلا برام دلنشین نبود. داستان خیلی تیکه تیکه بود که احتمالا بخاطر سانسورهاییه که شده. با اینکه سوژه ی کلی  می تونست خیلی جذاب باشه ولی شخصیت پردازی ها ضعیف بود و همه چی خیلی سرسری پیش میرفت (مثلا دلیل علاقه بین فرنک و کورا رو اصلا نفهمیدم، نه شخصیت جذابی برای همدیگه داشتن نه حتی به زیبایی ظاهری اونا اشاره شده بود، فقط یهو عاشق هم شدن!)
درباره ی بی ربط بودن عنوان کتاب و داستان باید بگم که کین اول میخواسته اسم داستان رو باربیکیو بزاره:|  که ناشر قبول نمی کنه از بس که بی ربطه و کینم پول نیاز داشته و فقط میخواسته کتاب رو چاپ کنه و یه پولی گیرش بیاد و گفته بابا یه اسمی بزارید مثلا "پول یا عشق!" که خب مطمعنا ناشر قبول نکرده. خلاصه یه روز که کین پشت تلفن با دوستش مشغول صحبت بوده و همزمان انتظار می کشیده پستچی بیاد و یه تلگراف مهم رو به دستش برسونه، صحبت از این میشه که نکنه الان پستچی بیاد و من صدای در رو نشنوم و دوستش میگه نترس پستچی همیشه دوبار زنگ میزنه. کینم به نظرش این جمله جالب میاد و اسم کتاب رو همین میزاره بلاخره هر چی نباشه یه کتاب با اسم بد و بی ربط بهتر از یه کتاب بی اسمه. بعدها هم که ازش درباره ی بی ربط بودن عنوان کتاب و موضوعش می پرسن میگه که در واقع این یعنی شاید آدم بتونه یه بار از عاقبت کارش فرار کنه ولی دفعه دومی درکار نیست ( در واقع همون یکبار جستی ملخک دوبار جستی ملخک آخر به دستی ملخک خودمونه )
در کل کتابیه که توی یک نشست خونده میشه و نظرات درباره اش متفاوته و امتیاز ۳.۸ گودریدز نشون میده که کتاب نسبتا محبوبیه ولی خب کتابی نبود که من پیشنهادش کنم.




          

14