"𝐷𝑒𝑙𝑎𝑟𝑎𝑚

"𝐷𝑒𝑙𝑎𝑟𝑎𝑚

بلاگر
@Del_7

7 دنبال شده

88 دنبال کننده

            "در بازی تقدیر، تو خود می دانی
جان داد یکی و دیگری شد جانی
شد چیره یکی و دیگری گشت زبون 
شد شاه یکی و گشت آن یک مجنون"
          

یادداشت‌ها

نمایش همه
        از ی کتابخون به هر کی این نظرو میخونه نصیحت... 
این مجموعه محشرههههههههههه لحظه ای تردید نکن تو خوندنش واقعا با روح و جسم ادم بازی میکنه:)
...
این کتاب فانتزیه دارکه که رده سنی پشت هر جلد به ترتیب اینه: 
سه تاج شوم جلد اول +17
سریر شوم جلد دوم +16
دو سلطنت شوم جلد سوم +16
پنج سرنوشت شوم جلد چهارم +18
اگه کسی هستید که زیاد به رده سنی کتاب ها اهمیت نمیدید باید بگم این کتاب واقعا به زیر15 سال توصیه نمیشه! 
یکی از دلایلشم اینه که شخص خواننده نمیتونه به خوبی روابط و اتفاقاتی که میوفته رو هضم کنه، در نتیجه کتاب براش ی فضای گنگی ایجاد میکنه که ممکنه زده بشه. پس پیشنهاد میکنم تو سن درست بخونید تا نهایت لذت رو ببرید. 
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
واقعا نمیدونم چطوری نظرمو توصیف کنم! من به معنای واقعی با این کتاب زندگی کردم با خنده هاشون خندیدم، با عصبانیتشون عصبانی شدم، با غمشون ناراحت شدم و... حتی فنبرن بهم حس خونه رو میداد! 
شاید یسری نقاط ضعف داشته باشه که در مقابل نقاط  قوتش هیچه! 
جزو معدود کتاب هاییه که با این وضع قیمت ها مخصوصا باژ، ارزش خریدن داره. 
دیگه نمیدونم چی بگم جز اینکه بخونیدش:) 

"سه‌ شهبانوی‌ شومِ‌ شوخ‌ کردار...
 همه‌ زاده‌ به‌ دره‌ ی‌ سرد‌ و‌ نم‌دار
نبیند هیچ کس آن روز را که... 
ز رحمت آورند بر خویش رفتار
سه خواهر هر سه شوم و شوخ کردار... 
همه جذاب و زیبا، وقت دیدار
دو زین سه مرگ را ببیند و سوم... 
بیابد با سریر و تاج بس کار" 
      

4

        داستان درباره دختری به نام ورونیکاست که از یکنواختی زندگی‌اش خسته شده و می‌خواهد خودکشی کند. 
تعدادی قرص می‌خورد ولی موفق نمی‌شود که خودش را بکشد و نجاتش می‌دهند، او را می‌برند به یک بیمارستان روانی به نام ویلت، در ویلت به ورونیکا می‌گویند که قلب‌اش دارد از کار میوفتد و قرار است بمیرد. او از این خبر خوشحال میشود تا این که کم کم با یکسری افراد اشنا می‌شود که... 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
من سر این کتاب ریدینگ اسلامپ شدم و تقریبا 5 ماه بین خوندنش تفرقه افتاد، به خاطر همین نمیتونم نظرمو خیلی جزئی بگم! 
اول اینکه در طول داستان خیلی جملات پر مفهوم و قشنگی داشت به طوری که اگه دستم باز بود کل صفحات و هایلایت میکردم. من به خاطر این جملات انتظار ی کتاب خیلی خوبو داشتم ولی در اخر کار یعنی پایان واقعا تمام تصوراتم خراب شد، پایانش کاملا نصفه رها شد و همه ی نکات مثبت کتابو زیر سوال برد بخاطر همین 2 ستاره کم دادم... 
      

4

        سوکی استاکهاوز فقط پیشخدمتی ساده و نیمه وقت در شهر کوچک لوییزیانا است_
او بخاطر ناتوانی‌اش قادر است ذهن ها را بخواند، اما وقتی بیل کمپتون به زندگی‌اش پا می‌گذارد، او حتی یک کلمه از افکارش را نمی‌تواند بخواند_
و سپس یکی از همکارانش به قتل می‌رسد.
شاید انتخاب یک خون آشام به عنوان دوست و معشوق، فکر چندان خوبی نباشد...

"متن پشت کتاب" 
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خب بلخره این چالش تموم شد و من میتونم نظرمو بگم... 
شروع این کتاب خیلی خوب بود و من بخاطر این شروع انتظارات زیادی از این کتاب داشتم ولی متاسفانه هیچ کدوم از انتظاراتم به نتیجه نرسید. 
همونطور که گفتم شروع طوفانی و جذب کننده ای داشت ولی هر چی جلو تر می رفت هی داستان جذابیتش رو از دست می داد، مخصوصا 100وخورده صفحه آخر، اما باز هم منتظر ی اتفاق خفنی بودم که اینارو جبران کنه، ولی نه تنها همچین اتفاقی نیوفتاد بلکه با ی پایان افتضاح روبرو شدم؛ جوری که به این نتیجه رسیدم از اولم خوندن این کتاب باعث اتلاف وقتم شده و هیچ ثمری برای من نداشت. 
باز هم سلیقه ها فرق داره شاید افرادی که کتابای خون‌آشامی دوست دارند ازین کتاب خوششون بیاد... 

پ. ن: این کتاب به افراد زیر15/16سال توصیه نمی‌شود
      

5

باشگاه‌ها

فعالیت‌ها

دونده هزارتو 5: کد تب

10

153

شهر ماه خونین

2

4

پنج سرنوشت شوم
        کتاب فوق‌العاده بود✨
نویسنده به خوبی تونست از جلد اول من و بکشونه و به نبرد هیجان‌انگیز ملکه‌ها برسونه.( با این‌که کندارا بلیک این قسمت رو خیلی با جزئیات توصیف نکرده ولی خوب بود. توقع بالاتری از توصیفات این نبرد و جنگ ملکه‌ها داشتم) 
هیجان بیست صفحه آخر عالی بود. جوری که از اتفاق پیش‌ روم ضربان قلبم نامنظم شد. هیجان و شاید کمی اضطراب داشتم چون نمی‌دونستم بالاخره مرگ شخصیت مورد علاقم داره می‌رسه یا نه. آرسینوئه از همون جلد اول ملکه مورد علاقه من بود. 
از جلد آغازین به این ملکه کله‌‌شق و بی‌فکر، همه می‌گفتن که تو در آخر می‌میری پس تلاشی برای زنده موندن نکن. خوشحالم که پایانش جوری برای آرسینوئه رقم خورد که حقش بود، حق انسانی هر آدم. فقط این وسط یکی خیلی مظلوم کشته شد. و اون میرابلای طفلی بود. واقعا حقش این نبود با اون آرزو‌های قشنگ و دلنشینش✨
حق کاترین هم این نبود. تقصیر پیتر بود. بلایی که پیتر سر اون توی ملک برچیا آورد اون رو به یه هیولایی که بر سلطنت نشسته تبدیل کرد. سه جلد بخاطر این موضوع تونست کشیده بشه( اغراق شد دیگه). شاید این سرنوشت رو الهه می‌خواست براش. ولی کاترین اون‌قدرا بد نبود، فقط ناخواسته اتفاقای زندگیش دست خودش نبود که بتونه به درستی رهبری‌ش کنه بلکه دست اطرافیانش بود. تنها تصمیمی که خودش کامل گرفت لحظه آخر زندگیش بود که جانش و فدا کرد. 
فقط می‌تونم بگم متاسفم که این‌طور مظلوم کشته شدی میرابلا. متاسفم آرسینوئه که انقدر تو رو بی‌موهبت می‌دونستن و دست کم گرفتنت. متاسفم که پیتر این بلا رو سرت آورد کاترین. 

      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

3

دقیقا🥲 درسته خیلی خوب نویسنده تونسته جمعش کنه، ازون کتابا نبود که یهو تو اوج تموم شن و تو بهت بمونی، مطمئنا اگه اون دو شخصیت نمیمردند یا زندگی کاترین تغییر میکرد، نمیشد 4 جلد رو به این خوبی نوشت.. @rokion

3

برج طلایی
          پنجمین و آخرین جلد از مجموعه‌ی مجیستریوم رو هم تموم کردم. همه‌ی اون حیرت‌کردن‌هام، ابراز احساسات‌های باصدا و بی‌صِدام که:«نه! نباید این‌طور می‌شد!»، جیغ‌های خفه‌ام، استرس و هیجانم برای خوندن صفحه‌ی بعد، شب‌بیداری‌هام، قربون‌صدقه‌ی شخصیت‌ها رفتن‌هام، نفرت‌هام و دلسوزی‌هام، تو این نقطه دیگه به پایان می‌رسن.
اما نه، داستان من و مجیستریوم این‌جا تموم نمی‌شه. آرون، کال و تامارا، هر اتفاقی هم که توی داستان براشون افتاده باشه، باز تو قلب من جا دارن. حتی جاسپر و گواندا، روان، جریکو! حتی استاد روفوس. هنوز هم می‌تونم درباره‌ی مجیستریوم بنویسم، اتفاقاتی که افتاد رو مرور کنم، کتاب چاپی رو از بین بقیه‌ی کتاب‌ها بردارم و بغلش کنم، و درباره‌اش حرف بزنم. (اگه خدا بخواد و اطرافیانم هم گوش بدن البته.) 
این جلد رو دوست داشتم. البته این موضوع هم بی‌تاثیر نیست که اتفاقی که می‌خواستم و منتظرش بودم، بالاخره رخ داد. این جلد تونست منو دنبال اتفاقات بکشونه، وجودم رو از استرس و هیجان پر کنه، از شدت بهت و حیرت میخ‌کوبم کنه (طوری که تا مدتی با چشم‌های گرد و قلنبه به اطرافم نگاه کنم)، تونست گاهی منو بخندونه حتی، تونست کاری کنه دوستش داشته باشم و بله؛ پنج‌ستاره‌ی کامل رو ازم می‌گیره.
        

11