جزئیات پست
1401/10/29 - 12:54

یادداشتم برای کتاب #گرگهای_دهکده_برفی نوشتهٔ #منصور_علیمرادی
برای ضمیمهٔ جمعهٔ روزنامه ایران؛
پروندهٔ برف
صفحۀ نوجوان
مورخ ۱۶ دیماه ۱۴۰۱
دیدهاید وقتی برف میبارد، انگار تهِ تهِ دلمان شروع میکند به تکانتکان خوردن؟ اصلا انگار یک عروسیِ محلیِ شاد دارد آن تههای دلمان برگزار میشود. برف یک شادیِ خاصِ خودش را دارد. آن دانههای سفیدِ پاکِ بامزۀ برف، وقتی از بالا میسُرَد روی سرِ ما و درختان و ماشینها و گربهها و صندوقهایِ پستِ زردرنگ و چراغهای راهنمایی و باقیِ چیزها، دلِ همۀ ما را خوش میکند، سفید میکند، پاک میکند، مهربان میکند و لطیف. اصلا دلمان میخواهد ناگهانی شال و کلاه کنیم و کفشهای ساقدارِ زمستانیِ داخلِ جاکفشی را بپوشیم و خودمان را بیندازیم درونِ بغلِ برف.
حالا این همه از برف نوشتم که چه بشود؟ تا بگویم حال و هوای کتابِ «گرگهای دهکدۀ برفی»، شبیهِ همین حال و هوایی است که ما وقتی برف میبارد بهمان دست میدهد. «گرگهای دهکدۀ برفی»، ماجرایِ مهیارِ سفیدکوهیِ کلاسهشتمی است که داخلِ دهکدهشان گیر افتاده. چرا گیرافتاده؟ چون اهالی دهکده و خانوادهاش، برای در امان ماندن از برف و سرمای زمستانی، کوچ فصلی کردهاند و مهیار، تنها مانده است و شروع به یادداشت کردنِ اتفاقات روزانهاش میکند تا بعدا به دست خانواده و دوستانش برسد. و خب، برف و دهکدۀ خالیِ کوهستانی و گرگهایی که اطراف دهکده چرخ میزنند و شکارچیهای خلافکار و یک نوجوانِ تنها، جان میدهند برای یک داستانِ جذاب و مهیج و پرسرعت تا کاری کند که دلمان نیاید کتاب را زمین بگذاریم!
«گرگهای دهکدۀ برفی»، یک خوبی دیگری هم دارد که باعث شده من خیلی دوستش داشته باشم. یعنی اصلا بیشترِ کتابهایی که این ویژگی را دارند، من دوستشان دارم. کدام ویژگی؟ اینکه این کتاب، یک جغرافیایِ غیرتکراری و خاصِ خودش دارد. قرار نیست دوباره داستان داخل شهر و ساختمانهایی که هر روز چشممان بهشان میافتد، بگذرد. بومِ خودش را دارد و میتواند به ماهایی که تجربۀ زیستۀ زندگی کردن در یک دهکدۀ کوهستانیِ برفی را نداریم، این تجربه را بدهد. اصلا یکی از خوبیهای کتاب خواندن همین است. اینکه دستِ ما را میگیرد و با خودش میبرد به جاهایی که ندیدهایم و زندگیشان نکردهایم.
منصورِ علیمرادی، نویسندۀ «گرگهای دهکدۀ برفی»، برای بزرگسالان هم کتابهای متنوعی نوشته و جایزههای مختلفی مثل جایزۀ جلال آل احمد، جایزۀ کتاب سال، جایزۀ هفت اقلیم و جایزۀ داستان ملی نوجوان رشد را دریافت کرده و این جوایز، نشاندهندۀ مهارت و چیرگی او در نویسندگی است. مهارتی که باعث شده «گرگهای دهکدۀ برفی»، یک رمان پرکشش، بامزه، روان، خواندنی و برفی شود. داستانی که برف را در دل زمستان، آب میکند!
کتابهای مرتبط 1
نظرات
هنوز نظری ثبت نشده است.