ما و پاریس (ماجراهای ایرانیان در فرانسه)

ما و پاریس (ماجراهای ایرانیان در فرانسه)

ما و پاریس (ماجراهای ایرانیان در فرانسه)

امیرسعید الهی و 1 نفر دیگر
0.0 1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

0

شابک
9786009132454
تعداد صفحات
400
تاریخ انتشار
1393/11/26

توضیحات

        «از سال 1713 میلادی که نخستین سفیر دربار صفوی به پایتخت فرانسه و دربار لویی چهاردهم رفت تا امروز که درست سه سده از آن تاریخ می گذرد، شهر پاریس ایرانیان بسیاری را در لباس دیپلمات، جهانگرد، دانشجو، نظامی، مهاجر، روشنفکر، دولت مرد و نیز فعال سیاسی شیفته فرهنگ و انقلاب های سنت شکن خود کرد، بسیاری از آن ها در بازگشت به میهن یا به قدرت رسیدند و یا به اپوزیسیون پیوستند.»  هدف از این نوشتار، نمایاندن اهمیت و نقش سرزمین فرانسه و پایتخت آن، پاریس، در تاریخ معاصر ایران و نشان دادن روند حضور عنصر ایرانی در این سرزمین از روزگار قاجار تا پایان دوران پهلوی است.
      

یادداشت‌ها

          ما و پاریس مجموعه روایت امیر سعید الهی از رفت‌وآمد ایرانی‌ها در پاریس و تعریف کردن ماجراهای آن‌ها در مواجهه با این شهر، کتابی خواندنی از آن درآمده است. در نوشته‌های نخستین ایرانیانی که وارد پاریس شدند، شیفتگی و حیرانی آن‌ها در برابر تمدن پر زرق و برق غرب به خوبی مشخص است، البته بعضی از آن‌ها هم نقدهایی به این جامعه وارد می‌کنند، اما اکثرا مرعوب ظاهر زیبای پاریس می‌شوند و مدام در ذهنشان این شهر را با جایی که از آن آمده‌اند مقایسه می‌کنند. پادشاهان معمولا از سفرهای اروپایی دست خالی برنمی‌گشتند و با یک وسیله و ابزار یا ایده و سبک زندگی جدید به کشور برمی‌گشتند، اما روبه‌رو شدن شاهان قاجار با تمدن غربی اثر چندانی در پیشرفت فنی و علمی جامعه‌ی ایران نداشت و آن‌ها تنها پاره‌ای از نمادهای غربی را آن هم برای سرگرمی خود به ایران آوردند، ولی می‌توان گفت که این سفرها در نرمش مظفرالدین شاه در برابر مشروطه خواهان و صدور فرمان مشروطه، آن هم یک سال پس از آخرین سفر او به اروپا، بی‌تاثیر نبوده است. این کتاب در هشت فصل تنظیم شده است که از آن‌ها می‌توان به "دو جهانگرد ایرانی در پاریس"، "کاروان‌های معرفت در فرانسه"، "پهلوی‌ها در جوار ایفل" و "اولین‌ها و آخرین‌های تاریخ ایران در فرانسه" اشاره کرد. در نوشته‌ای با نام شمشیری برای امپراتور می‌خوانیم:
سفیر ایران در وین متوجه شده بود که هدیه‌ای برای امپراتور فرانسه با خود نیاورده است. از این رو به فکر افتاد که شمشیر خودش را به جای شمشیر شاه ایران به امپراتور بدهد و برای این کار، الماس‌های قوطی انفیه‌دان هدیه امپراتور اتریش را کند و به شمشیر خودش چسباند. حتی به این هم بسنده نکرد و بر دو کتاب نفیس شاهنامه‌ی فردوسی و گلستان سعدی که به همراه داشت، دستی کشید و شکل شیر و خورشید را در بالای آن‌ها نشاند تا نشان دهد که آن‌ها را پادشاه ایران فرستاده است؛ البته مقدماتی هم آماده کرد تا به امپراتور بگوید... فرانسوی‌ها در کمتر از یک ماه این شاهنامه را طوری چاپ کردند که یک طرف آن به زبان فرانسه و یک طرفش به فارسی بود و یک نسخه از آن را همراه با یک نسخه کتاب زینت التواریخ که سال پیش چاپ شده بود، برای آجودان باشی فرستادند. 

به قلم فائزه خابوری، شماره‌ی 514 همشهری جوان، 10 مرداد 94
        

1