کنسرت در بزرگراه

کنسرت در بزرگراه

کنسرت در بزرگراه

0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

0

زمان، زمان زوال است. مکان در هم پیچ و نامنسجم. باد،افسار گسیخته و غضبناک، پنجه بر پنجره می کشد: هوهویی هول انگیز. اندام ها از پیکرها گریزانند. دهانی ضجه می زند. دستی سقوط می کند، پایی فرار. زمین از زیر بار آسمان خراش ها و پل ها و سازه های سخت سیمانی می رمد. ستارگان: بلورهای سرخ سرد ساکت بی سو، از تن زخمی آسمان می چکند. ماه داسی برنده که ابرها را گردن می زند. جنون، جولان می دهد.کابوس، کام می گیرد. درد، دف می زند. زجر، زنجیر، می شود .نفس می ایستد. هوا می گیرد. بغض می ترکد. اشک می چکد.خون می ترواد. فرج سقوط می کند. جوانک سقوط می کند. پل سقوط می کند. زمین سقوط می کند.