کتاب حاضر به صورت فیلمنامه شامل قصة زندگی دختر جوانی به نام «فرشته» است که هنگام خرید لباس عروسی برای ازدواج با نامزدش «شهرام» دچار سرفة شدید می شود. پزشکان بیماری او را سرطان اعلام می کنند. فرشته افسرده و گوشه گیر می شود، مادر و نامزدش سعی فراوانی می کنند تا او را به زندگی امیدوار کنند، امّا در همین زمان، فرشته به مدرکی دست می یابد و متوجه می شود که پدرش سال ها قبل از به دنیا آمدن او مفقود شده است و به دنبال پدرش می گردد. اصرار او باعث می شود که مادرش «مریم» واقعیت زندگی را به او بگوید. این که پدر و مادر اصلی اش در جنگ شهید شده اند و او فرزند خواندة آنهاست. فرشته بعد از شنیدن این واقعیت، مدّتی با خود کلنجار می رود و سرانجام تقدیر را پذیرفته و آرام می گیرد.