معرفی کتاب استخوان قاپ اثر شارلوت سالتر مترجم آیدا کشوری
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
صورت سوفی به شیشه ی پنجره ی تاکسی درب و داغان چسبیده بود. مچ دستانش با تکه ای نایلونی کهنه، جلویش بسته شده بود. در چند ساعت گذشته، هر وقت خطاب به پشت سر راننده داد نمی کشید، طناب را می جوید... .