معرفی کتاب فکر می کنم پس بازی می کنم اثر آندرئا پیرلو مترجم سامان زمان زاده
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
1
خواندهام
1
خواهم خواند
0
توضیحات
سال 2004 که در میلان بازی می کردم، برای بازی برگشت مرحله ی یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان به اسپانیا سفر کرده بودیم. بازی رفت را در سن سیرو 4001 برده بودیم و احتمال این که به مرحله ی بعد صعود نکنیم، تقریبا معادل این بود که گنارو گتوزو دکترای هنرهای زیبا بگیرد. ما به نیمه نهایی فکر می کردیم و حتی قبل از پرواز به گالیسیا همه چیز را تمام شده می دانستیم. صعود جامه ای بود که خیاط سرنوشت به قامت ما دوخته بود، ولی خب، حساب دو چیز را نکرده بودیم؛ اول این که خیاط سرنوشت ممکن است دیوانه باشد و دوم این که بازیکنان ما دچار نسیان دسته جمعی شوند؛ تک تک بازیکنان و همه در یک زمان. غیرممکن به حقیقت پیوست، ما فراموش کرده بودیم چطور باید فوتبال بازی کنیم و مسابقه 0-4 به نفع آنها تمام شد... از متن کتاب
یادداشتها