قصه های این وری (مجموعه داستان طنز)
در حال خواندن
0
خواندهام
4
خواهم خواند
0
توضیحات
صبح روز بعد پیرزن آخرین راهی را که به نظرش رسید امتحان کرد.تلفن را برداشت و با نیروی انتظامی تماس گرفت و گفت:میبخشید میخواستم نشانی پاسگاه آزاد راه شهر دخترم تا شهر این وری را بپرسم یکی از آن ور خط جواب داد متاسفانه در حال حاضر در آزاد راه شعبه نداریم پیرزن پرسید:شعبه ندارید؟پس چطور امنیت مردم را تامین میکنید؟ و شنیدید که:به محض اینکه با مشکلی مواجه شدید میتوانید با ما تماس بگیرید تا ما به سرعت دست به کار شویم و امنیت شما را برگردانیم پیرزن گفت:اگر مشکل از آن جور مشکلاتی بود که نشود تماس گرفت چی؟