یخی که عاشق خورشید شد (نابینایان)

یخی که عاشق خورشید شد (نابینایان)

یخی که عاشق خورشید شد (نابینایان)

0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

0

شابک
9786000105914
تعداد صفحات
20
تاریخ انتشار
1398/1/1

توضیحات

        زمستان تمام شده و بهار آمده بود. گلها و گیاهان، یکی یکی سرشان را از خاک بیرون میآوردند.تکهی یخ کنار سنگ بزرگ نشسته بود. تمام زمستان سرش را به سینهی سنگ گذاشته بود؛ جای خوبی برای خوابیدن بود. باد سردی که از کوه میوزید، تن یخ را سفت و محکم کرده بود. تناش شفاف و بلوری شده بود.چند روزی بود تکهی یخ احساس میکرد چیزی تناش را قلقلک میدهد.یک روز آرام چشمهایش را باز کرد و از لابهلای شاخههای درختی که کنارش بود، نوری دید. کنجکاو شد و به درخت گفت: «کمی شاخههایت را کنار میزنی؟»درخت با بیحوصلگی شاخههایش را کنار زد. تکه یخ چشمش به آفتاب افتاد.